دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۱
تیر
آیا سبد علوم‌ سیاسی خالی است؟دکتر محمد جواد غلامرضا کاشیعضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی   علوم سیاسی در ایران وضعیت چندان مطلوبی ندارد. دلایل این وضعیت، گسترده و متنوع است. اما من اینجا با فهم بنیادینی سروکار دارم که اساس علوم سیاسی در ایران بر آن پایه‌گذاری شده است. این تصور اساسی وجود دارد که علوم سیاسی یک علم است و قرار بر این نهاده شده که امور سیاسی در ایران مطابق با قواعد تعریف شده در حوزه این علم، موضوع شناسایی واقع شود. یک متخصص علوم سیاسی بر خلاف کسی که چندان با این علم آشنایی ندارد، می‌تواند از آنچه با ماکس وبر، دورکیم، هابرماس یا بوردیو آموخته درباره چند و چون تحولات سیاسی در ایران اظهار نظر تخصصی ‌کند. او چنان تصویر پیچیده‌ای از رویدادهای جاری تولید می‌کند که برای یک شاهد ساده تحولات، شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد، حیرت او را برمی‌انگیزد و پشت آنچه به‌طور روزمره تجربه می‌کند، از رازهای پنهان سر درمی‌آورد.   این نقش‌آفرینی علوم سیاسی البته برای جلسات هم‌اندیشی و بحث علمی، برای نگارش رساله‌های علمی و تخصصی، حتی برای گپ و گعده‌های خصوصی کارآمد بوده است اما دردی از مشکلات عینی در حوزه سیاسی ایران درمان نکرده است. بخش‌های اجرایی در کشور، کمتر خود را نیازمند نظر یک متخصص علوم سیاسی یافته‌اند و به نظر جامعه‌شناسان و متخصصان علم مدیریت برای فهم و حل یک مشکل سیاسی در کشور، بیشتر احساس نیاز کرده‌اند تا یک متخصص علوم سیاسی. نمی‌توان در این زمینه تنها مدیران دولتی را متهم کرد. حوزه علوم سیاسی در ایران تاکنون از خود کارآمدی چندانی نشان نداده است. عملاً در منظومه علوم انسانی در کشور، علوم سیاسی در زمره علوم در حاشیه است. جامعه‌شناسان، روانشناسان، اقتصاددانان بیشتر از ما علوم سیاسی خوانده‌ها، توانسته‌اند به اثبات خود بپردازند و بخش‌های تصمیم‌گیر را به ضرورت توجه به حوزه علمی خود وادار کنند.   ماجرای نسبت میان علوم سیاسی و تاریخ از قلمروهای مهمی است که می‌تواند پرتویی بر فهم بنیادی ما از علم سیاست بیفکند و موجبات تجدید نظر ما از فهم خودمان را مهیا کند. ابتدا به نسبت‌های متعارف درباره نسبت میان علوم سیاسی و تاریخ اشاره خواهم کرد و با نقد این نسبت‌های متعارف، از ویتگنشتاین مدد خواهم گرفت و الگویی تازه از نسبت‌گذاری میان علوم سیاسی و تاریخ برقرار خواهم کرد. تصورم بر این است که این نسبت‌گذاری تازه، می‌تواند سرمنشأ درکی تازه از سرشت علوم سیاسی باشد و به کارآمد شدن این شاخه از دانش کمک کند.
  • مجتبی مقصودی
۳۰
تیر
سیاسی‌ترین دانش در قید و بند تأملی در سرفصل‌های جدید علوم سیاسیدکتر احمد بستانیاستادیار علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تغییر سرفصل‎‎های رشته علوم سیاسی یکی از دغدغه‎‎‎های مهم اساتید این حوزه، دست کم در دهه اخیر بوده است و در بسیاری مـــوارد حتـــــی دانشجویان دوره کارشناسی نیز ضرورت چنین تحولی را درک کرده‎اند. از همین روی اقدام شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تدوین سرفصل‎‎‎های جدید رشته علوم سیاسی مطالبه عموم اساتید و پژوهشگران این حوزه مطالعاتی محسوب می‎شود. این شورا در دولت دهم، با تشکیل «شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی» به بازنگری در سرفصل‎‎ها و محتوای دروس رشته‎‎‎های علوم انسانی پرداخت و نتایج این بازنگری به‎طور مشخص در دو رشته علوم سیاسی و روانشناسی اخیرا اعلام شده است، هرچند از حدود یک سال پیش، سرفصل‎‎های جدید به‎طور غیررسمی در اختیار بسیاری از پژوهشگران و اساتید بوده است. با وجود اینکه تحول در دروس علوم سیاسی ضروری به‎نظر می‎رسد و ضمن اذعان به اینکه همکاران ما در شورای تحول زحمات فراوانی را متحمل شده‎اند، از نظر بنده که حدود 10 سال است به تدریس در رشته علوم سیاسی اشتغال دارم و از نظر بسیاری از اساتید علوم سیاسی کشور، این سرفصل‎‎های جدید نه تنها مشکل را حل نمی‎کند، بلکه تا حد زیادی بر ابهامات و مشکلات پیشین این رشته خواهد افزود. در این یادداشت کوتاه می‎کوشم مهم‎ترین ایراد‎‎هایی را که بر سرفصل‎‎های جدید وارد می‎دانم، در چند بند و در نهایت اجمال مورد اشاره قرار دهم. امید است که چنین تذکراتی بتواند مقدمه‎ای باشد برای مباحث جدی و محتوایی در باب تکتک این سرفصل‎‎ها و در نهایت امر، راه را برای اصلاح راستین، همه‎جانبه و منصفانه دروس این رشته هموار سازد.الف. نخستین ملاحظه، به عناوین مبهمی چون «مطالعات سیاسی» و «دانش سیاسی» بازمیگردد که هم در سرفصل‎‎های جدید به چشم می‎خورند و هم در مصاحبه‎‎‎های آقای دکتر منوچهر محمدی درباره سرفصل‎‎ها از آن‎‎ها یاد شده است. در سخنان دکتر محمدی از حوزه‎‎‎های «مطالعات سیاسی»، «مطالعات سیاسی اسلامی»، «مطالعات بین‎المللی» و «مطالعات ایران» یاد شده است. 
  • مجتبی مقصودی
۲۱
تیر
گفت و گو مهرنامه با مجتبی مقصودی در باره نامه استادان این علم به رییس جمهور ماه نامه ی علوم انسانی مهرنامه، سال پنجم، شماره 36، تیرماه 1393، صص 36 و 37   در روزهای اخیر موضوع اصلاح سرفصل‌های رشته علوم سیاسی و انتشار نامه 160 استاد علوم سیاسی از دانشگاه‌های مختلف کشور خطاب به رییس‌جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث و نظرهای گسترده و متفاوتی را برانگیخت. برای روشن شدن ابعاد و اجزاء مورد بحث مصاحبه‌ای را با آقای دکتر مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی و رییس سابق انجمن علوم سیاسی ایران و مدیر مسئول و سردبیر پژوهشنامه علوم سیاسی، انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.   آقای دکتر مقصودی، با توجه به سال‌ها آموزش و پژوهش و انتشار تعدادی اثر در حوزه آموزش و پژوهش در رشته علوم سیاسی و با توجه به سال‌ها مسئولیت جنابعالی در کسوت ریاست انجمن علوم سیاسی ایران، بازبینی و اصلاح عناوین و سر فصل‌های رشته‌ علوم سیاسی از چه جهت ضرورت دارد؟ پیچیدگی‌های دنیای امروز به ویژه در قرن بیست و یکم درسطح بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی و فروملی بیش از پیش ضرورت بازبینی در سرفصل‌های علوم سیاسی را ضروری می‌سازد تا این رشته به عنوان قدیمی‌ترین، بنیادی‌ترین و تأثیرگذارترین رشته‌های علوم انسانی بتواند تبیین و تحلیل مناسبی از وقایع، حوادث و پدیده‌های سیاسی اجتماعی جهان معاصر ارائه بدهد. سرفصل‌های موجود که در حال حاضر در رشته علوم سیاسی تدریس می‌شود حدود سی سال پیش تهیه و تنظیم شده و بسیاری از مسایل و پدیده های سیاسی موضوعیت خود را از دست داده و در مقابل بسیاری از مسایل جدید ظرفیت طرح و بررسی یافته اند. در واقع، ضرورت بازبینی و اصلاح سرفصل‌ها معطوف به کارآمدی و کاربردی‌سازی، بومی‌سازی، افزایش ظرفیت‌های پرسشگری، پژوهشگری و پاسخگویی بوده و منطقاً می‌باید معطوف به حل و فصل مشکلات و مطالبات جامعه باشد.   عمده دغدغه‌ استادان علوم سیاسی دانشگاه‌های کشور، در حوزه‌ تعیین محتوایی دروس چیست؟ آموزش نسلی از فارغ‌التحصیلان علوم سیاسی با دغدغه‌های اسلامی ایرانی، کارآمد و توانمند، محقق، پژوهشگر و پرسشگر مهم‌ترین دغدغه بنده به عنوان استاد دانشگاه است. در عین حال فراموش نکنیم که دولتی‌سازی، حکومتی‌سازی و ایدئولوژیک‌سازی رشته علوم سیاسی آسیبی بزرگ برای کشور، جامعه دانشگاهی و رشته علوم سیاسی است. تجربه ناموفق کشورهایی که به نحو مشابه‌ای عمل نموده‌اند بزرگ‌ترین زنهار باش در این عرصه است. چرا در تدوین، سرفصل‌های درسی این رشته مهم علوم سیاسی تاکنون کمتر از نظرات علمی استادان علوم سیاسی استفاده شده است؟ قطعاً اینگونه نیست که استادان رشته علوم سیاسی در تدوین سرفصل‌ها نقشی نداشته‌اند بلکه صحبت بر سر مشارکت فراگیر و حداکثری اساتید این حوزه است که می‌توانست بهتر از این عمل گردد. در حالی که در حال حاضر حدود سی هزار دانشجو در مقاطع مختلف رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های دولتی، آزاد و پیام نور مشغول به تحصیل هستند؛ آیا اساتید این حوزه در دانشگا‌ه‌های مختلف نظیر مشهد، مازندران، شیراز، تبریز، یزد، کرمان و ... در تدوین سرفصل‌های جدید دیده شده‌اند. جایگاه 160 استاد درخواست‌کننده در این فرآیند کجاست؟ از نظر من، بومی‌سازی علوم سیاسی در ایران از کانال مشارکت جامعه علوم سیاسی کشور و توجه به خرد جمعی فراگیر و بدون تبعیض امکان‌پذیر است.
  • مجتبی مقصودی
۱۹
تیر
تلاش برای تغییر مبهم سرفصل‌های رشته علوم‌سیاسیبه نقل از تدبیر خبرhttp://www.tadbirkhabar.com/political/46179    گروه سیاسی تدبیر، محمد آوخ: چندی پیش 160 استاد رشته‌ "علوم سیاسی" در نامه ای به رییس جمهوری، درخواست کردند به دلیل مشکلات و نواقص موجود در بازبینی و اصلاح عناوین و سرفصل های رشته‌ی علوم سیاسی، دستور ویژه ای برای توقف یک ساله برای برطرف کردن این مشکلات صادر کند.     چند روز پس از خبری شدن این نامه، خبرگزاری "تسنیم" اقدام به انتشار سرفصل ها و 91 کتاب جدید رشته علوم سیاسی در دوره کارشناسی کرد. این در حالی است که شنیده می‌شود دستور توقف تحول در رشته علوم سیاسی توسط وزارت علوم صادر شده است. به گفته دکتر منوچهر محمدی رئیس کارگروه علوم‌سیاسی شورای تحول و ارتقای علوم‌انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سرفصل های جدید به دانشگاه‌ها ابلاغ شده و قرار است از اول مهر ماه امسال برای دانشجویان جدید اعمال شود.     محمدی خود، کار تهیه و تدوین شش کتاب این رشته را بر عهده گرفته که از ابتدای مهر باید مورد تدریس قرار بگیرد.
  • مجتبی مقصودی
۱۷
تیر
میزان اقبال اساتید و دانشجویان به طرح فعلی تحول علوم سیاسی   دکتر سیدصادق حقیقت    در خـصـوص سرفصـل‎های رشته علـوم سیاسی که بـرای اجرا در سـال 1393 در ایـن زمینه تدوین شده و بهصورت کتبی به دانشگاه‎ها ابلاغ شده، چند نکته به‎نظرم می‎رسد. نکته اول اینکه باید مشخص شود کتب تهیه شده، چه مقدار از اتقان علمی برخوردار است؟ به‎نظر می‎رسد که اگر نگوییم مشکلات زیادی در این سرفصل‎ها از نظر علمی وجود دارد، حداقل مشکلاتی وجود دارد که قابل رفع بود و با مشاوره با اساتید و صاحبنظران، امکان بالابردن سطح اتقان علمی آن‎ها وجود داشت.    نکته دوم این است که اعلام این سرفصل‎ها چه مقدار با استقبال اساتید علوم سیاسی، روبه‎رو شده است؟ به بیان دیگر باید دید که آیا این سرفصل‎ها و کتب تهیه شده، از مشروعیت به معنای رضایت مخاطبان، برخوردار است یا نه؟ همین که حدود 160 نفر از اساتید تا به حال تقاضای تعویق یکساله سرفصل‎ها را داشتند، نشان می‎دهد که استقبال عمومی وجود ندارد و با تحقیق کمی و آماری می‎توان تشخیص داد که بهشکل مشخص، این سرفصل‎ها به چه میزان در بین اساتید و نخبگان علوم سیاسی مشروعیت دارد.    نکته سوم این است که در بین اساتید علوم سیاسی و گرایش‎های اسلامی در علوم سیاسی، نحله‎‎های مختلفی وجود دارد و کاری که در تهیه این سرفصل‎ها بدون دلیل خاصی انجام شده، این است که با گروه و سلیقه خاصی کار شده است. درحالی‎که چه بهتر بود که با سلایق مختلف کار می‎شد و از سلیقه‎ها و مذاق‎‎های مختلف استفاده می‎شد. نکته مهم دیگر این است که طراحان سرفصل‎ها معتقدند ارتباط خاصی بین تهیه سرفصل‎ها با دولتی خاص مثلا دولت سابق دکتر احمدی‎نژاد وجود ندارد و به بیان دیگر، تهیه سرفصل‎ها امری فرادولتی بوده است. این بیان، نکته درستی است و می‎توان آن را قبول کرد اما یک نکته دیگر را باید اضافه کرد و آن این است که تهیه این سرفصل‎ها را با نگاه زمینه گرایانه باید تحلیل کرد؛ یعنی این سرفصل‎ها در شرایطی تهیه و تدوین شد که چندان امکان انتقاد و اعتراض به آنها وجود نداشت و الان که در شرایط خاصی از سال 92 به بعد قرار گرفتیم می‎بینیم که مخالفان و منتقدان این سرفصلها، اعتراض یا نقد خودشان را ابراز کردند. بنابراین، به‎جای دیدگاه متن گرایانه به این سرفصل‎ها، باید نگاه زمینه گرایانه داشته باشیم که در چه زمان خاصی این سرفصل‎ها نوشته شده و چه دیدگاه خاصی بر آن‎ها حاکم بوده است. نکته آخری که می‎توانم به آن اشاره کنم این است که آیا ارائه این سرفصل‎ها، از نظر روانشناختی باعث جذب دانشجویان در رشته علوم سیاسی خواهد شد؟ مثلا اگر چند متن تکرار شد، چند سرفصل از چند درس تکرار شد و منابع زیادی هم برای آن وجود نداشت، ـخصوصا اگر سرفصل‎ها، سرفصل‎‎های دینی باشدـ از نظر روانشناختی چه احساسی به دانشجو دست خواهد داد؟ آیا دانشجویان نوعی مقاومت و اینرسی در مقابل سرفصل‎های جدید از خود نشان خواهند داد یا با آغوش باز آن‎ها را می‎پذیرند؟ به‎نظر می‎رسد که تاکید زیاد بر سرفصل‎های خاص خصوصا آن‎هایی که صبغه دینی دارد، نه تنها باعث جذابیت زیادتر برای دانشجو نمی‎شود بلکه از نظر روانشناختی نوعی مقاومت را در ذهن آن‎ها ایجاد خواهد کرد.منبع : هفته نامه پنجره شماره 201 شنبه 14تیرماه 1393 ص57
  • مجتبی مقصودی
۱۵
تیر
گمانه زنی هفته نامه اصولگرای پنجره از تعلیق در آغاز تحول در دروس علوم سیاسی    هفته نامه اصولگرای پنجره در شماره 201 ، 14تیرماه  1393  سیزده صفحه از صفحات خود را به اصلاح سرفصل ها و عناوین رشته علوم سیاسی داد که در صفحاتی به نقطه نظرات منتقدین پرداخت که در جای خود ارزشمند تلقی می شود.    امکان و مکان علوم سیاسی(موافقان و مخالفان تحول در دروس سیاسی) عنوان پرونده گروه اندیشه است. ماحصل کارگروه تحول و ارتقای علوم سیاسی تغییر در سرفصلها، تجمیع رشته‎ها و تغییر منابع درسی بود که با مخالفت عده‎ای از اساتید روبه‎رو شد. نامه به رئیس‎جمهور و درخواست تعویق یک ساله این طرح برای بازبینی مجدد سرفصل‎ها از جمله تقاضاهای این گروه بود. در این پرونده در گفت‎وگو با برخی از اساتید و کارشناسان هر دو طیف به بررسی نقاط قوت و ضعف کار و مدعا‎های این دو گروه پرداخته شده است.  شرط و شروط تغییر(فرصت دیالوگ برای منتقدان) نوشته دکتر امیر دبیری مهر، فعالیت‎های کارگروه تحول علوم سیاسی در گفت‎وگو با دکتر منوچهر محمدی، طرح تحول علوم سیاسی و انتقادات پیرامون آن با عنوان علم دموکراسی بردار نیست در گفت‎وگو با دکتر احمد نقیب زاده، پاسخ منتقدان به تحول علوم سیاسی در گفت‎وگو با نجف لکزایی، نقاط قوت و ضعف طرح تحول علوم سیاسی در گفت‎وگو با غلامرضا بهروزی لک، وقتی برای تحول با همه سلایق از  دکتر سید صادق حقیقت، تغییر سرفصل‎ها قابل مناقشه  نیست،چشم اندازی تاریک و آسیب زا(نگاهی به نامه منتقدان تحول در علوم سیاسی به رئیس‎جمهور) ازجمله یادداشتها و گفتگوهای مهم این پرونده است.   در حرف آخر این پرونده در هفته نامه پنجره با مدیر مسئولی علیرضا زاکانی و از طیف اصولگرایان این گونه پیش بینی می شود که: به هر حال به نظر می رسد با توجه به فضای پیش آمده و اختلافات بنیادی دو گروه موافق و مخالف تحول صورت گرفته، این کار فعلا در حال تعلیق بماند و کار تحول دروس علوم سیاسی مجددا برنامه ریزی شود.
  • مجتبی مقصودی
۱۵
تیر
شرط و شروط تغییرفرصت دیالوگ برای منتقداندکتر امیر دبیری مهر   نامه 160 نفر از استادان علوم سیاسی کشور به رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بردرنگ و تامل در اجرای سرفصل های جدید علوم سیاسی در کشور واجد هر معنایی باشد حامل این پیام نیست که استادان امضا کننده نامه از جمله اینجانب با تغییر سرفصلهای دروس علوم سیاسی مخالف هستند بلکه همه بحث بر سر شیوه تعیین سرفصل های جدید و تدوین کتب و منابع جدید است . بنابر این اختلاف یک بحث علمی و طلبگی است که از قضا می تواند آغازی برایجاد کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی باشد که بارها بر آن تاکید شده ولی متاسفانه از سوی مدعیان گامی استوار برای آن برداشته نشده و اقدامات مجاهدان خاموش و بی ادعا نیز در این راستا مورد توجه و عنایت قرار نگرفته است. در خصوص مناقشه پیش آمده در باره سرفصل های علوم سیاسی چند مساله و نکته قابل تامل مطرح است    1- متاسفانه تحت تاثیر فضای سیاست زده کشور که امری مذموم و مخرب است موجب شده هر اختلاف علمی و روشی و رهیافتی در دانشگاه و حوزه و دیگر محافل فرهنگی که پیش می آید عده ای با کژاندیشی و گاه با نیات نادرست موضوع را به ساحت سیاست وارد کرده و سعی می کنند با برچسب زنی های ناروا فضا را تیره و تار سازند و بجای تبادل آرا و پیشرفت زمینه نزاع و ستیز و پسرفت را فراهم سازند. برای نمونه در این مساله اخیر عده ای بدون اینکه صلاحیت لازم برای ورود به این بحث را داشته باشند منتقدان به سرفصل های جدید را مخالفان تغییر و سکولار و غرب زده و... خواندند و عده ای نیز موافقان و دست اندرکاران تهیه سرفصل های جدید را متحجر و حکومتی و انحصار طلب خواندند در حالی که نه آنان چنانند که گفته شد و نه اینان چنینند که می گویند. اینجانب بحمدلله با هر دو طیف اعم از استادان منتقد و استادان تغییر سر فصلها در ارتباط و همکاری و دوستی هستم و این خط کشی ها ی رسانه ای را کاملا ساختگی و غیر واقعی می دانم و اشتراکات را بسی بیشتر از اختلاف نظرهایشان می بینم .هر دو دسته استادان و پژوهشگران عزیز و محترم علوم سیاسی کشور هستند که از قضا وجه مشترک همه انها ضرورت تغییر سرفصل هاست اما اختلاف بر سر این است که در این تغییر باید اجماع علمی همه استادان علوم سیاسی کشور با روش های صحیح حاصل شود در واقع باید نظرات و دیدگاههای همه استادان هم اخذ و هم اعمال شود . واقعیت این است که هیچ کس جز استادان علوم سیاسی که در گوشه وکنار کشور با گرایشهای علمی گوناگون به تدریس و تحقیق مشغول هستند صلاحیت اظهارنظر درباره سرفصل های این دانش را ندارد و تدوین کنندگان نباید بخاطر خوش امد این و آن و تحسین و تمجید فلان کس و بهمان فرد سرفصل ها را تغییر دهند و به نقدهای وارده بی اعتنا باشند .    2- بعد از شرط اجماع استادان علم سیاست در تغییر سرفصل ها ضروری است به این مساله توجه شود که مهمترین دغدغه در تغییر سرفصل ها باید روزامد و کارامد تر کردن این سرفصل ها باشد . بنده با تعبیر بومی سازی علوم سیاسی به شکل شعاری موافق نیستم زیرا گاه از این واژه برداشت نادرستی صورت می گیرد و این شبهه پیش می اید که علوم سیاسی باید درون گرا باشد و با تحولات و تغییرات بین المللی بی ارتباط باشد .منبع : هفته نامه پنجره شماره 201 شنبه 14تیرماه 1393 صص52و53
  • مجتبی مقصودی
۰۸
تیر
بازنگری رشته علوم سیاسی در روزنامه جام جم نویسنده: مصطفی انتظاری هروی روزنامه جام جم، شماره 4009 به تاریخ 1393/4/8 ، صفحه 7 (گفت و گو)   برنامه تحول و ارتقای دوره کارشناسی علوم سیاسی در سه بخش کلیات، عناوین دروس و سرفصل ها تدوین شده و از ابتدای امسال در دانشگاه ها به دانشجویان جدیدالورود این رشته تدریس می شود. این را منوچهر محمدی مسئول کارگروه تحول علوم سیاسی گفته و اضافه کرده است: مرحله بعدی کار اعضای کارگروه، بررسی سرفصل های مقطع کارشناسی ارشد این رشته است و استادان علوم سیاسی برای آشنایی با تدریس واحدهای جدید قرار است در تابستان دوره آموزشی بگذرانند. با وجود این 160 استاد علوم سیاسی در نامه ای به رئیس جمهور، از او خواسته اند مانع اجرای این اصلاحات شود. در این نامه تصریح شده است: «ما اعضای هیات علمی و مدرسان علوم سیاسی دانشگاه های کشور با تاکید بر ضرورت بازبینی و اصلاح عناوین و سرفصل های رشته علوم سیاسی مطابق اصول و بنیان های موردنظر، اعلام می داریم آنچه به نام اصلاح عناوین و سرفصل های رشته علوم سیاسی تاکنون انجام شده با کمترین مشارکت و تائید اعضای هیات علمی گروه های علوم سیاسی و نهادهای مرجع و معتبر علمی حوزه علم سیاست بوده و از آسیب ها، تنگناها، نواقص و خلاهای جدی برخوردار است؛ به نحوی که چشم انداز اجرای آن وارد کردن آسیب های جبران ناپذیر به رشته علوم سیاسی خواهد بود.» دکتر احمد نقیب زاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ازجمله امضاکنندگان همین نامه انتقادی است که هرچند اصلاح سرفصل های رشته علوم سیاسی را لازم می داند، اما معتقد است برای این اصلاحات باید از ظرفیت استادان برجسته این رشته استفاده کرد. او در گفت وگو با جام جم از برخی نگاه ها به دانشگاه برای تربیت دانشجویان انتقاد می کند. با وجود این دکتر محمدرضا مرندی، استادیار گروه تربیت مدرس معارف اسلامی دانشکده الهیات و ادیان شهید بهشتی که عضو کارگروه بازنگری است با دفاع از گام برداشته شده برای تحول در علوم سیاسی، هرچند تاکید می کند هیچ طرحی بی نقص نیست، اما معتقد است برای بازنگری سرفصل های علوم سیاسی از نظر جمع کثیری از استادان برجسته کشور استفاده شده است.       
  • مجتبی مقصودی
۰۵
تیر
جهت یادآوری تاریخی و پاسخ به یک شبههمتن اطلاعیه و دعوتنامه ای منتشر می شود که نشست آن برگزار نشد استاد گرانقدر جناب آقای/ سرکار خانم ....... با سلام و احترام     روز چهارشنبه همین هفته ( ساعت 3 بعدازظهر) برای بررسی سرفصل های اصلاحی رشته علوم سیاسی با آقای دکتر منوچهر محمدی جلسه ای خواهیم داشت که حدود 20 نفر از اساتید از دانشگاه های مختلف نیز حضور خواهند یافت.  مزید امتنان و مایه افتخار خواهد بود که حضرتعالی نیز به عنوان صاحبنظر این حوزه در این جلسه شرکت بفرمایید. ضمنا نسخه اصلاحی سرفصل رشته نیز به پیوست تقدیم می شود با تشکر مقصودی 1391/10/17بسمه تعالی...... نشست علمی  با جناب آقای دکتر منوچهر محمدی رئیس کارگروه علوم سیاسی در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی   موضوع نشست بررسی ابعاد تحول و بازبینی در رشته علوم سیاسی     شرکت کنندگان: اعضاء هیات علمی دانشگاه ها و دانشجویان مقطع دکتری     زمان: چهارشنبه 20/10/1391، ساعت 15 تا 17 مکان: ............   یادآوری می نماید؛ علیرغم هماهنگی های انجام شده رئیس محترم کارگروه علوم سیاسی در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در آخرین ساعات از حضور در جلسه عذرخواهی کردند و وعده برگزاری جلسه گسترده تری را دادند.
  • مجتبی مقصودی
۰۵
تیر
آیا علوم سیاسی و جامعه شناسی با معارف اسلامی مغایرت دارد؟به نقل از: خبرآنلاین http://www.khabaronline.ir/detail/267342/weblog/alamifariman    تعبیر مغایرت این رشته ها با مفاهیم اسلامی نگاهی مبهم و انتخاب تنها یک زاویه ی دید است،کسانی که با این منطق به ویرایش منابع مطالعاتی این رشته ها می پردازند باید با دقت نظر کاملی مساله را بررسی نمایند.   1-سخن از اسلامی کردن دانشگاه ها و رشته های تحصیلی فراوان و مناقشه برانگیز شده است.بازنگری در علوم انسانی از سال 1388 در دستور کار دولت و مشخصا وزارت علوم قرار گرفته است.   2-در اظهارنظرها و مباحث دست اندرکاران تغییر سرفصل ها ،موضوع رشته های علوم سیاسی، جامعه شناسی و روانشناسی دارای بیشترین مغایرت با مفاهیم اسلامی معرفی شده اند.   3- این موضوع و مباحث پیرامونی آن به لحاظ تعلیم و تربیت یک یا دو نسل از تحصیل کردگان دانشگاهی از ابعادی استراتژیک برخوردار است که نهایتا نیروی انسانی کشور را در آینده شکل می دهد.   4-تعبیر مغایرت این رشته ها با مفاهیم اسلامی نگاهی مبهم و انتخاب تنها یک زاویه ی دید است، کسانی که با این منطق به ویرایش منابع مطالعاتی این رشته ها می پردازند باید با دقت نظر کاملی مساله را بررسی نمایند. کسی با خواندن تئوری ها و مکاتب این حوزه ها نه گمراه می شود و نه لزوما سکولار، بلکه از این حوزه های علمی آگاه می شود. راه های جدید در مسیر یابی حرکت جمهوری اسلامی با خواندن جامع همه ی این سرفصل های دروس و حتی گسترش حیطه ی آن باز خواهد شد. چگونه در حوزه های علمیه سال ها باید طی شود تا چند عالم و مجتهد نخبه به مراحل نهایی علم روحانی دست یابند، همین روند در دانشگاه ها نیز وجود دارد. در حالی که تجربیات و ساختارهای حکمرانی معاصر بشری در همین شیوه های موجود خلاصه شده و مفاهیم مشترک عدالت جویی،پاسخگویی، مبارزه با فساد و گردش قدرت مسالمت آمیز قدرت بین آدمیان مشترک است،لذا بازنگران سرفصل ها توجه نمایندکه دانش چه طبیعی چه الهی و ادیانی میراث مشترک بشری است و آن چه در علوم انسانی خوانده می شود، تئوری ها و نظریات رایجی است که حتی در غرب هم جنبه ی جنینی دارد و در حال تکامل و رشد است،این تکامل و رشد را همگان در هرجای جهان باید انجام دهند، لذا حذف این دروس و بازنگری در مفاد آن رافع هیچ مشکلی نیست،دانشجویان این رشته ها باید همه ی تئوری های این رشته ها و مناظرات آن ها را بیاموزند. حذف این سرفصل ها از دانشگاه هاصرفا به جذاب سازی و زیرزمینی شدن اندیشه ها به شکل رسمی و غیررسمی دامن خواهد زد و علوم انسانی بی محتوا خواهد شد، زیرا هر آلترناتیوی باید در کنار آنان شکل گیرد و نه با حذف آن ها.   5-آن چه نیاز آینده ی ما در این رشته هاست گسترش و افزایش سلسله وار و تکمیل کننده ی این نظریات با دانش روحانی منبعث از قرآن و معارف اسلامی است که در طول این منابع پدید می آید و خود مانند پارادیم جدید تکمیل کننده ی دانش بشری است. روند شکل گیری آن اجباری نیست، بلکه دانشجویان این حوزه ها با همراهی اساتید و مشوق های علمی به دنبال بازگشایی افق های جدید در باب علوم انسانی باشند. لذا از ذبح همین نوزاد علوم انسانی بپرهیزیم و سعی کنیم آن را پربار کنیم ،زیرا اگر قرار باشد دانشی را منقطع کنیم باید محتوای پرباری هم داشته باشیم،آیا با توجه به این همه اظهار نظر درباره ی بومی سازی و ...محتوا را داریم؟،حرف های جدید تئوریزه شده داریم ؟وبلاگ هادی اعلمی فریمان
  • مجتبی مقصودی