دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

۰۷
شهریور

مرز و مهاجرت

بررسی وضعیت دوگانه مهاجرین افغانستانی و اوکراینی

 

مجتبی مقصودی[1]

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکزی. تهران. ایران.

 

فصلنامه علوم و فنون مرزی

دوره 12، شماره 1، شماره پیاپی 44، بهار 1402. صفحه 126-145.

 

 

چکیده:

تحولات و تلاطمات سیاسی- نظامی در دو کشور افغانستان و اوکراین ناشی از جنگ داخلی و تهاجم خارجی در دو ساله اخیر علاوه بر آلام و رنج های بی شمار و خسارات گسترده، موج گسترده ای از مهاجرت مردم این دو کشور را به سوی دیگر کشورها موجب شد. جدای از ابعاد و پیامدهای خطیر و چند وجهی این وضعیت هم بر جامعه مهاجرین و هم کشورهای مقصد، تمرکز این مقاله بر بازنمایی سیاست های مرزی متفاوت و گاه متعارض اروپائیان در قبال مهاجرین است که با معیارهای هویتی سنجیده شده و مبنای مواجهه با آنان قرار گرفته است.

مرزها به مثابه پدیده های چندوجهی؛ علاوه بر وجه سرزمینی - جغرافیایی و سیاسی، از وجوه هویتی - فرهنگی برخوردار بوده و همزمان با دو کارکرد "همبستگی ساز و وحدت آفرین" در درون جوامع ملی و "تمایز و تفکیک" با دیگر جوامع مورد شناسایی قرار می گیرند. در کنار این رویکرد، برخی از صاحبنظران مطالعات مرزی با تکیه بر ملاحظات هویتی، امروزه بر کارکردها و ابعاد جدیدی از مرز چون تأثیر مهاجرت ها بر مرزها تأکید دارند.

این مقاله با اتخاذ رویکردی کیفی و با تکیه بر تحلیل‌های آماری ثانویه، در چارچوب روش توصیفی و تحلیلی عمیق، ضمن بررسی رابطه میان موضوع مرز و مهاجرت، با طرح این سئوال اساسی که چرا برخلاف تعهدات حقوق بشری دولت های اروپایی؛ پناهجویان و مهاجران در رژیم مرزی اروپایی به "متمدن اروپایی" و "غیرمتمدن خاورمیانه ای" ارزش گذاری و تقسیم می شوند؟ و چرا و چگونه مطابق با این دسته بندی، نحوه مواجهه و رفتار با هریک متفاوت می گردد؟

نویسنده مقاله با انتخاب رهیافت انتقادی و بررسی سیاست های دوگانه در مواجهه با مهاجران و پناهندگان این فرضیه را مطرح می سازد که اتخاذ رویکردهای دوگانه از سوی این کشورها مبتنی بر ملاحظات هویتی بوده و ممانعت از مهاجرت به روشهای گوناگون از جمله اقامت دهی در کشورهای ثالث تا امنیتی سازی، جلوگیری از ورود مهاجران و حصارکشی در مرزها را از یک سو در برابر مهاجران آسیایی و افریقایی و استقبال گرم و حفاظت موقت در مواجهه با مهاجران اوکراینی را دربر می گیرد.

 

کلید واژگان:

مهاجرت، مرز، رژیم مرزی، مهاجران افغانستانی، مهاجران اوکراینی، سیاست دوگانه، اتحادیه اروپا

 

[1] -  ایمیل نویسنده مسئول: maghsoodi42@yahoo.com

https://orcid.org/0000-0001-6753-9738

 

  • مجتبی مقصودی
۰۱
شهریور

معرفی کتاب "در سایه یکصدسالگی درخت دوستی"

و یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی حاصل کوشش رز فضلی و ماندانا تیشه یار است. انتشارات فروغ سپهر این کتاب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان سخن گفته است.

درباره کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی

 

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی با حمایت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و پژوهشکدهٔ فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و به‌مناسبت صدویکمین سالگرد امضای عهدنامهٔ دوستی و مودت میان ایران و افغانستان نوشته و روانهٔ بازار شده است. این کتاب را دانشگاهیان و فعالان مدنی این دو کشور به رشتهٔ تحریر در آورده‌اند. هر یک از بخش‌های این اثر، نام یکی از این نویسندگان را در بر گرفته است. شما با مطالعهٔ این کتاب، جستارها و یادداشت‌هایی را می‌خوانید که روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان را نشان داده‌اند. یکی از یادداشت های این کتاب با عنوان  "ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921" از سوی مجتبی مقصودی  تألیف شده که در زیر می خوانیم.

یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

به قلم مجتبی مقصودی

سال 1921 برای ایران به لحاظ انعقاد پیمان های تاریخ ساز با همسایگان سال مهمی تلقی می شود. از اولین ماه های سال 1921 به فاصله پنج ماه، مقامات رسمی کشور بر دو پیمان مودت و دوستی مهم صحه گذاردند که مناسبات نوین کشور ما را در قرن جدید با همسایه قدرتمند شمالی و همسایه هم زبان شرقی شکل بخشید. این دو قرارداد از حیث اهمیت و فراگیری در طول یکصد ساله اخیر از جمله تأثیرگذارترین و مبنایی ترین قرار دادهایی بوده است که عملا روابط ایران با این دو کشور را ساماندهی و جهت بخشید.

    اولین قرارداد در اسفند 1299 ه.ش همزمان با کودتای سوم اسفند و چند سال بعد از انقلاب بلشویکی و استقرار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد شد؛ کشور جدید الولاده ای که از دل سرنگونی امپراطوری تزاری سربرآورد و در تلاطم جنگ در اقصی نقاط کشور و مرزهای خود با کشورهای متخاصم و ضد انقلابیون روس معروف به روس های سفید قرار داشت و بعد از کنگره 1920 باکو، جا پایی از نفوذ عقاید انقلابی خود را در قلوب ملل ستمدیده شرق و از جمله ایران جستجو می کرد و قرارداد 1921 را با احتساب ملاحظات استراتژیک جدید قراردادی ضدامپریالیستی و ضد الگوی توسعه طلبانه تزارها در راستای منافع ایران برمی شمرد.

    قرارداد دوم با افغانستان در تیرماه سال 1300 (1921) یا دومین سالگرد استقلال این کشور از انگلستان و سلطنت امان الله محقق شد. امان الله شاهی که بعد از ترور پدر با حمایت علما و رهبران اقوام در سال 1919 به تخت شاهی نشست و اعلام استقلال کرد؛ مرزهای امن کشور خود را در همسایگی ایران جستجو می کرد که بعدا مهمترین متحد این کشور نیز تبدیل شد و تعاملات رهبران دو کشور بستر بسیار مناسبی را برای تأمین اهداف دو کشور در ایجاد ثبات و توسعه در سایه همزیستی مسالمت آمیز و روابط دوستانه و برادرانه فراهم ساخت.

هر دو پیمان در شرایط گذار در نظام بین الملل بعد از جنگ جهانی اول و استقرار نظم نوین جهانی و نیز در شرایط گذار در ساختار نظام سیاسی سه کشور ایران، افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی منعقد گردید. در واقع خاتمه جنگ جهانی اوّل و تضعیف قدرت های مسلط جهانی و از جمله انگستان که با امواج استقلال خواهی مستعمرات آغاز شد و در ایران نیز تضعیف مواضع استعمارگر پیر را بدنبال داشت که تبلور خود را در مخالفت مجلس دوره ششم مشروطه با قرارداد 1919 یافت و عملا مرگ قرارداد تحمیلی و یکجانبه قرارداد کاکس- وثوق الدوله را رقم زد.

اما پیمان های 1921 در زمانی منعقد شد که در هر سه کشور کم و بیش نسل جدیدی از سیاستمداران با خاستگاه، اهداف و رویکرد های متفاوت اداره کشور و نظام سیاسی کشور را بر عهده گرفتند. این پیمان ها همچنین نسل جدیدی از قراردادها در اوایل قرن بیستم با هدف تأمین منافع متقابل، حسن همجواری و همزیستی مسالمت آمیز، گسترش مراوادات، حل و فصل اختلافات پیشین و چشم اندازسازی را در مناسبات فیمابین با مسئولیت دولت های نوین را موجب شد.

   بنظر می رسد این دو پیمان گام های اولیه ای در شکل دهی به دولت- ملت های نوین و تلاش های قابل توجهی در استقرار و تثبیت دولت های توسعه گرایی است که روند توسعه و پیشرفت ملی را از مسیر صلح سازی، ایجاد امنیت و ثبات و پیوندهای عمیق منطقه ای جستجو کرده و بدنبال کاهش زمینه های اختلافات و به ویژه اختلافات تاریخی، ارضی و مرزی هستند. کشورهایی که بعد از دوره های متمادی جنگ و درگیری در آستانه فروپاشی، مجددا ققنوس وار سر برآورده و در سایه اراده ملت های خود قدم در راه استقرار دولت های نوین نهاده اند.

   پیمان دو جانبه دو کشور ایران و افغانستان در سال های بعد الگو و طلیعه همکاری های عمیقی میان دو ملت گردید که نمونه هایی از این پیمان ها با دیگر همسایگان نظیر ترکیه و عراق هم ظهور و بروز یافت.

این یادداشت ضمن اذعان بر وجود موانع و بازدارنده های تعمیق روابط فیمابین و همگرایی تمدنی، به ویژه موانع و آسیب های هیدروپولیتیک و تشتت رهبران همسو؛ اراده و سرنوشت مشترک دو ملت را در به حاشیه رانی این تنگناها و آسیب ها قطعی دیده و امیدوار است در چارچوب بصیرتی فرهنگی و تاریخی همگرایی دو ملت و دو دولت تحقق یابد.

 

  • مجتبی مقصودی