دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

نشست صلح؛ گفتگوی جهانی هزاره سوم

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۰ ب.ظ

سخنرانی دکتر مجتبی مقصودی

"گفتمان صلح در حاشیه؛ روایتی از مصلحت اندیشی ها، روزمرگی ها و فراموشی ها"  

دوم مهر ماه خانه اندیشمندان علوم انسانی  

 

سه نکته مقدماتی: این سه نکته عبارتند از:

اول؛ محدوده و رویکرد پژوهش معطوف به ایران و  بیشتر از منظر جامعه شناسی سیاسی است.

دوم؛ در راستای طرح مسئله و بررسی موضوع تنها به طرح محدودی از گزاره های بسنده می کنم و طرح کاملتر و دقیق تر موضوع نیازمند جلسات متعدد و پژوهش های گسترده تری است که همخوانی و فرصت چندانی برای طرح و بررسی در یک نشست محدود نیست

و سوم؛ تاکید بر صلح در مفهوم کلاسیک و سنتی در این سخنرانی است.

برای مشاهده ادامه مطلب برروی گزینه " ادامه مطلب " کلیک کنید.

طرح مساله:

علیرغم گسترش درگیری ها و منازعات در خاورمیانه و در همسایگی ایران، در عراق، افغانستان، سوریه، یمن؛ و با عطف توجه به افزایش آگاهی ها نسبت به آلام و خطرات و صدمات ناشی از جنگ ها و علیرغم افزایش ابزارهای ارتباطی و اطلاع رسانی از حجم روزمره ی منازعات از سوی وسایل ارتیاطی و شبکه های اجتماعی؛ گفتمان صلح آنچنان که باید و شاید در جامعه ایران، در منطقه خاورمیانه و کم و بیش در سطح جهان به یک گفتمان فراگیر با تاثیرات گسترده تبدیل نشده و حتی با یک گفتار و جریان قابل توجه فاصله دارد و تاکنون نتوانسته است صدایی رسا در جامعه باشد و گوش ها و چشم های زیادی را بخود معطوف سازد.

صلح تبدیل به یک گفتمان هژمون نشده است. و حتی در اجزاء گفتمان ها و جریانات دیگر هم جایی ندارد. در ایران نیز بطور مشخص در 5 ساله اخیر، تلاش هایی هم برای گسترش ادبیات صلح شده است و تقریبا نسبت به چند سال قبل روندی صعودی را طی نموده است ولی هنوز نتوانسته است به عنوان یک جریان غالب تبدیل شود.

در طول این پنج سال حدود 50 نهاد و موسسه در حوزه صلح فعال شده اند، برخی دولتی، برخی غیر دولتی، برخی شبه دولتی.... ولی هنوز نتوانسته اند به هم افزایی برسند و اصولا برخی نام زیبای صلح را بلوکه و مصادره و تنها هر از چند گاهی ظهور و بروز بیرونی می یابند و امکانات قابل قبولی دارند ولی گویا در اندیشه و نظر صلح را دور از دسترس و آن را با اما و اگر و شروطی مقید می سازند و در مواردی صلح خواهان را به زبان و کلام و قلم می نوازند.  

  دلایل و مستندات حاشیه ای بودن جریان و گفتمان صلح، صلح خواهی، صلح پژوهی و صلح طلبی   بیگانگی ساختار سیاست و قدرت با صلح و مصالحه سیاسی- اجتماعی: بیگانگی ساختار سیاست و قدرت با صلح و مصالحه سیاسی- اجتماعی اعم از ظرفیت سازی برای مصالحه در سطح ملی و هم در سطح بین المللی؛ به دلیل ماهیت و جوهره نظام که در غیریت سازی و دشمن شناسی تجلی، بقاء و دوام می یابد و در ایدئولوژی سیاسی رهبران نظام که بیشتر در ادبیات عاشورایی، شوشی گری و انقلابی گری غلبه بازنمایی می شود و صلح امام حسن(ع) و مدارا و آشتی با خصم وجهی ندارد و به انفعال و وادادگی تعبیر و تفسیر می شود. بخشی از رویکرد بدبینانه، غیرمصالحه جویانه و بدبینانه و توطئه گرانه متاثر از رویکرد انقلابیون اوایل انقلاب است که در درون اصول و ساختار قانون اساسی درج و در عملکرد مسئولان نظام تبلور یافته است و متاثر از غلبه روحیه و کنش مرزکشی ها، خودی و بیگانه سازی، انقلابی و غیر انقلابی سازی بوده در این رویکرد فرهنگ ایثار، گذشت و فداکاری نسبت به خودی ها، خانواده، شهر،قوم و قبیله و ملت تجلی می یابد و ادبیات جهان وطنی و دگر پذیری جایی ندارد.

  عدم تجلی صریح و جدی صلح و مصالحه در برنامه ها و عمل حزبی احزاب سیاسی در ایران: هیچ حزب سیاسی در ایران در برنامه حزبی و تشکیلاتی خود صلح، مصالحه، آشتی سیاسی و سازش با همه نیروهای سیاسی در ایران، منطقه و دنیا را در دستور کار خود قرار نداده است.

صلح و گفتگوی فراگیر با همه ی نیروهای سیاسی – اجتماعی درون مرزی و برون مرزی پلاتفرم و برنامه نظری و عملی هیچ کدام از جریانات سیاسی در ایران نیست و تا بحال تا چه میزان در این عرصه تلاش جدی نکرده اند.

احزاب سیاسی رسمی در ایران کنونی فاقد ابتکارات لازم در این خصوص بوده، دچار بی برنامگی، مصلحت اندیشی و رسوب زدگی شده اند. احزاب سیاسی برای برون رفت از وضعیت کنونی چه برنامه ای دارند؟ برخی از احزاب از ترس حذف شدگی و طرد شدگی از سوی نهاد حاکمیت، در چارچوب مصلحت اندیشی عملا "عقیم" شده اند.

وضعیت "عقیم شدگی و عقیم سازی وضعیت فعلی احزاب سیاسی در ایران" است.  

غلبه بازنمایی منفی رسانه ای  در کنار سیاست برچسب زنی و هوچی گری: بازنمایی منفی رسانه های رسمی، ملی و شبه دولتی نسبت به صلح و مصالحه و همکاری و تعامل به مثابه تسلیم و وطن فروشی و در عوض کوبیدن بر طبل ستیزه و جنگی و شورشی گری و انقلابی گری و عدالت طلبی؛ در کنار این بازنمایی رسمی با تاکید بر  بازنمایی منفی ایدئولوژیک نسبت به صلح خواهی؛ عدم وجود بلندگوها و تریبون های جدی صلح طلبی را هم باید به این مجموعه اضافه کرد. یکی از سیاست های رو به گسترش در حوزه  سیاست ورزی ایرانی که شاید برخاسته از بخشی از فرهنگ سیاسی کشور باشد، اتخاذ سیاست برچسب زنی و هوچی گری نسبت به رقبا، منتقدین و مخالفین در سپهر سیاست ورزی ایران است. هرچند برخی از تاریخ نگاران، بخشی از این بداخلاقی ها در دوران معاصر را محصول عناصر چپ و توده ای و از دهه 1320 هجری شمسی نسبت به رقبای سیاسی و حزبی می دانند ولی به هر ترتیب، در سال های اخیرگسترش یافته و در نظام سیاسی که به لحاظ اعلامی، انقلاب اسلامی را انقلابی فرهنگی و فرهنگ را محور و مدار سیاست ورزی می داند بشدت سیر صعودی یافته است. تا جایی که برچسب زنی و هوچی گری سلامت روح و روان سیاست ورزی اخلاقی در ایران را که روزی از مطالبات مردم و رهبران قبل از انقلاب ایران بوده است را به حاشیه رانده است.  

تضعیف طبقه متوسط و صلح جو به عنوان بزرگترین نیروی تحول خواه در سپهر سیاسی کشور: از سال 1384 به بعد در چارچوب سیاست های دولت، طبقه متوسط، به ویژه طبقه متوسط شهری که معمولا در سپهر سیاسی کشور مطالبه گر و تحول خواه بوده به شدت تضعیف شده و به لحاظ طبقاتی و اقتصادی دچار افول شده است. طبقه متوسطی که در طول یک قرن اخیر بزرگترین نیروی تاثیرگذار در تحولات سیاسی- اجتماعی کشور بوده است از انقلاب مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت و از انقلاب اسلامی تا دولت اصلاحات و اعتدال... بواسطه چنین وضعیتی عملا دچار روزمرگی و به حاشیه شده است.

  احساس بی تاثیری و کم تاثیری در سپهر سیاست ایران: بسیاری از نخبگان و صاحبنظران علیرغم داشتن طرح و ایده های کاربردی و راهبردی برای اصلاح امورات جامعه، دولت و نظام و نیز ایجاد آرامش در فضای سیاسی – اجتماعی کشور در طول چهار دهه انقلاب به حاشیه رانده شده و احساس می کنند حتی بهترین طرح ها، نظرها و اندیشه ورزی ها در سپهر سیاستگذاری و قانونگذاری کشور راه و جایی ندارد و مدار امور و تصمیمات بی توجه به این اندوخته ها و انبان های علمی و تجربی است و در گذر زمان فاصله و شکاف میان نهادهای تصمیم گیری و سیاستگذاری با بدنه نخبگان فکری قطع شده است.  

کم عملی و بی عملی نخبگان و روشنفکران نقش نخبگان و روشنفکران جریان ساز بشدت به حاشیه رفته و ظرفیت گفتمان سازی ندارند و بخش قابل توجهی از جامعه نخبگی و روشنفکری در ایران، صلح اولویت و دغدغه اصلی آنها نیست و نسبت بدان حساس نیستند و شاید بهتر است بگوییم بدان بیگانه هستند. در کنار آن باید به هزینه های سنگین فعالیت متفاوت سیاسی و متفاوت اندیشی نیز اشاره کرد که عملا در این انفعال موثر است. کاهش ظرفیت نخبگان در بسیج منابع گفتمانی ضعیف (تولید نظری، بسیج نخبگان، بسیج توده ای، آگاهی بخشی و ایجادآگاهی واقعی آحاد ملت نسبت به سرنوشت) روندی است که نخبگان و روشنفکران را به کم عملی و بی عملی کشانده است.

  جایگاه حاشیه ای صلح نزد توده های مردم

موضوع صلح در اولویت ها اول توده های مردم قرار ندارد. توده های مردمی که در زیر گرانی، تورم و بیکاری کمر خم نموده اند و هر روز شاهد فساد اقتصادی، رابطه سالاری، ویژه خواری هستند، طرح آن بلاموضوع است؛ توده های مردم آتش زیر خاکسترند و در حالی که به نان شب محتاج اند؛ صحبت از صلح و مصالحه و گفتگو  و... بلاموضوع و از سر سیری است. بدین لحاظ می توان ادعا کرد که؛ موضوع و دغدغه صلح در سطوح و لایه هایی از جامعه نخبگی و روشنفکری مطرح است ولی به لایه های پایین جامعه رسوخ و رسوب پیدا نکرده و در جامعه فراگیر نشده است.

  پراکندگی و فقدان هم افزایی نیروها، جریانات و نخبگان صلح طلب و صلح جو علاقمندان به صلح و مصالحه سیاسی در شرایط فعلی نیروهای پراکنده ای هستند که کمترین همکاری و هم افزایی را ندارند و نتوانسته اند ضمن انسجام، تقویت بنیان های نظری، تشکل و ساختاری به فعالیت خود بدهند. همچنان که از چهار سال قبل مطرح نموده ام؛ مساله کشورهای منطقه مشترک است و نیازمند کمپین صلح خواهی نه تنها در ایران، بلکه در سطح منطقه هستیم تا نجواها طنین بهتری یابد. بدین لحاظ مجددا باید تکرار کرد؛ "صلح خواهان خاورمیانه متحد شوید!"   مقاومت و واهمه دیوانسالاری اداری نسبت به ادبیات صلح موضوع صلح و تولید ادبیات صلح و پیشنهاد برگزاری هم اندیشی ها، گردهمایی ها، جشنواره ها و نشست ها در سطح استان ها و شهرستان ها، به ویژه در مناطق کوچکتر  با مقاومت و مخالفت دیوانسالاری اداری روبرو شده، لذا با ترس از امنیتی شدن و بازخواست شدن از سوی مسئولین و مقامات غیر دولتی و حاکمیتی، به مصداق سری که درد نمی کند نباید دستمال بست؛ عملا با برگزاری این نشست و جلسات مخالفت می شود.

مجتبی مقصودی

دوم مهر 1398

  • مجتبی مقصودی