دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندیشه سیاسی» ثبت شده است

۱۰
دی

پیران فرزانه

دکتر  حمید رضا رحمانی زاده دهکردی/ عضو هیات علمی دانشگاه علامه

 

از شهر دوری به دانشگاه تهران آمده‌ام؛ از شهرکرد. متأسفانه امتیازی نداشته‌ام که بر اساس آن، خوابگاهی به من دهند. شب را تا صبح، مخفیانه، در کوی دانشگاه سر کرده‌ام؛ بر روی تختیِ لخت در یکی از سالن‌های ساختمان 23. دست و پاهایم از شدّت سرما یخ زده است. تاب «بی‌جائی» را ندارم. خیالِ «انصراف از تحصیل» در ذهن‌ام جولان می‌دهد. به خودم نهیب می‌زنم و آن را از خود می‌رانم. «خیال» انگار به قهر می‌رود امّا اندکی بعد، با سماجت بیشتری برمی‌گردد.  زمستان 1367 است. ترم پیش را در مسجد کوی سرکرده‌ام امّا گزارش یک خبرنگار، در دفاع از انبوه دانشجویان بی‌خوابگاه و مستقر در مسجد کوی دانشگاه، گویا اثر معکوسی داشته است؛ درب مسجد را بسته‌اند. با ناامیدی به دانشکده حقوق می‌آیم. ساعت هفت و 20 دقیقه صبح است. هنوز مسئول امور اداری، که مسئول توزیع خوابگاه‌هاست، نیامده تا از قصدم با او سخن بگویم. به ناچار به سمت کلاس می‌روم. ساعت هشت کلاسی دارم با عنوان «اندیشه‌ی سیاسی در غرب ( الف) ». وارد کلاس 315 می‌شوم که یکی از بزرگترین کلاس‌های دانشکده است. عجیب است. با آنکه هنوز نیم ساعت به آغاز کلاس مانده ، کلاس تقریباً پر است.

کلاس «شفیعی کدکنی» در دانشکده ادبیات در نظرم می‌آید که روزهای یکشنبه تشکیل می‌شود و همین گونه دانشجوها، گوش تا گوش، می‌نشینند به انتظار. استاد می‌آید. بسیار آراسته و در عین حال چابک. به نظرم علی‌رغم موی سپید، پنجاه و چند سال بیش‌تر ندارد. درس را با فلاسفه‌ی پیش سقراطی یونان آغاز می‌کند. با صدائی پرطنین، جذاب و خطی خوش و انبوهی از ایده‌هائی که نشنیده‌ام و با عباراتی نغز با چاشنی اشعار حافظ و معادل‌هائی از انگلیسی و فرانسه و یونانی و لاتین. استاد دَمی سکوت می‌کند تا انبوه نوشته‌های خویش را پاک کند. کلاس آن‌قدر ساکت است که صدای برگ زدن کاغذ کلاسوری از آن سوی کلاس هم به گوش می‌رسد. انگار در سالنی نشسته‌ای با پوشش اکوستیک و قرار است سمفونی عظیمی بشنوی و حالا همه گوش تیز کرده‌اند که ناغافل «نُتی ناشنیده» از کف نرود. از شدّت هیجان زبانم بند آمده است. کلاس تمام می‌شود و من همچنان حیران مانده‌ام. مثل آدمی شده‌ام که انگار به ناگهان «رازِ عمیقی» را در نزد او افشاء کرده‌اند و حال باید مدتی بگذرد تا او، آن را هضم کند. اگر پیش از این قصد داشتم از دانشگاه خداحافظی کنم حالا بهانه‌ای برای ماندن یافته‌ام؛ حضور در کلاس‌های «دکتر محمد رضوی».

یادداشت برمی‌دارم. تقریرات درس اندیشه‌ی سیاسی الف، تقریباً110 صفحه‌ی دست‌نویس شده است. آن‌قدر به تعجیل نوشته ام که گاهی  خط‌ ‌ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م را هم خودم نمی توانم بخوانم. ترم تمام شده اما «اندیشه‌ی ماکیاولی» هنوز مانده است. استاد می گوید درس ماکیاولی جزء دروس امتحانی نیست. ادامه‌‌ی کلاس در روز نیمه تعطیلِ پنج شنبه، ساعت 8 صبح برگزار می‌‌‌شود. ظرفیّت کلاس نُقلی 104 با تعداد حضار هم‌خوانی ندارد: در حاشیه‌ی کلاس و در روی زمین هم جائی برای نشستن نیست... جالب  این است که آموزش حتی در بعد از امتحان هم ادامه می‌یابد. پرسش‌ها بیش‌تر تحلیلی- مقایسه ای است و دانشجو خود به اجتهاد می‌باید از مطالبی که آموخته، تحلیلی معقول ارائه دهد. امّا مهم‌تر از این، روش شگفت انگیز ایشان در تصحیح اوراق است. استاد کلمه به کلمه پاسخ‌ها را می‌خواند. و در حاشیه همه‌ی اوراق امتحانی، اشکالات، سوءتفاهم‌ها و استدلال‌های قوی و سست و حتی غلط‌‌های املائی را مشخص می‌کند. انگار که نوشته‌‌ی دانشجوئی هفده هجده ساله‌، نوشته‌‌‌ای قابل اعتناء و مهم است. گاهی آدمی شرمنده می‌شود از زحمتی که استاد برای نوشته‌ای ضعیف می‌کشد: روی ورقه‌ی امتحانی هر دانشجو با خودکار قرمز ده‌ها فلش و پیکان از سوهای مختلف کشیده شده و زیر همه آن‌ها مطلبی درس آموز آمده است. تو دل‌مشغول کم و زیاد نمره نیستی ولی حتی همان‌هائی که نمره برایشان مهم است سخن گفتن از آن را در این شرایط کاری «سبک‌سرانه» می‌یابند. وجدان و شرافت علمی اش هم زبانزد است. دکتر «رجب ایزدی» رئیس پیشین دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تبریز، در جائی آورده است که چگونه بعد از دو دهه هنوز مثال‌های بی بدیلی از دقّت و وجدان علمی دکتر رضوی دارد که برای دانشجویانش ذکر کند: «... خاطرم هست که روزی استاد در آغاز درس گفت: من از شما‌ها خیلی معذرت می‌خواهم. عذرخواهی استادی که همه‌‌‌ی حرکات و سخنان‌اش سنجیده و دقیق است برایمان قدری عجیب بود. استاد ادامه داد هفته پیش گمان کرده که املاء فلان کلمه فرانسوی را درست نوشته امّا بعداً با مراجعه مجدد به منبع اصلی متوجه شده که واژه، یک حرف e کم دارد. و از این رو شرمسار دانشجویان شده بعد خواهش کرد که این اصلاحیه را به اطّلاع سایر دانشجویان غایب هم برسانیم... واقعیت این بود آن قدر مطالب ارزشمند ارائه شده در کلاس زیاد بود که ما حتی به زحمت فرصت یادداشت مطالب اصلی را پیدا می‌کردیم چه برسد به اینکه در املاء و نحوه‌ی نگارش واژه‌های فنی انگلیسی، آلمانی و یونانی، تأمل و درنگ کنیم. امّا نکاتی از این دست، نشانگر عظمت شخصیت، دقت و وجدان علمی این استاد بزرگ و فرزانه است... »

شاید به جرأت بتوان گفت که دهه‌ی شصت و هفتاد دوران شکوفائی و اوج علمی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی است. استادانی در این دوران تدریس می‌کنند که نظیرشان کمیاب/نایاب است.

حقوق اساسی «ابوالفضل قاضی»، مبانی سیاست «عبدالحمید ابوالحمد»، جامعه شناسی سیاسی «حسین بشیریه»، روش تحقیق «ابوالقاسم افتخاری»، تاریخِ ایران «جواد شیخ‌اسلامی»، حقوقِ دریاها «جمشید ممتاز» و اندیشه سیاسی هگل و ماکیاولی «جواد طباطبائی». حتی گاهی دروس عمومی را هم شخصیت‌های برجسته‌ی علمی بر عهده دارند. مثلاً درس ادبیات که زحمت اش بر گردن استاد بزرگ «مظفر بختیار» است. در این میان، «محمد رضوی» حُسن در مجموع است. آراستگی زنده‌یاد «ابوالفضل قاضی» را دارد و عمق و گستردگی دانشِ روان‌شاد «حمید عنایت» و کاریزمای «جمشید ممتاز» و لطافت و مهربانی «حسین بشیریه» و از این جهت قابل قیاس با هم‌اتاقی نازنین‌اش در دانشکده حقوق، زنده‌یاد «ناصر کاتوزیان» است. امّا روزگار بدین قرار نمی‌ماند. دولت جدید معتقد است باید خون جدیدی در دانشگاه تزریق شود. تا بدنه‌ی به زعم آن‌ها فرتوتِ دانشگاه حیات نوینی تجربه کند.

واقعیت این است که جا برای «نوآمده‌گان» تنگ است و نوآمده‌گان دیگری، که به قول یکی از مقامات آن روزگار، «ورق‌پاره‌ی» دکتری خویش را به تازگی دریافت کرده‌اند، به انتظار در پشت در مانده‌اند و حال باید به شیوه‌ی مسالمت‌‌امیز و انسانی!، مانند همه‌ی دانشگاه‌های معتبر دنیا، گردش نخبگان انجام شود. و بدین ترتیب در نیمه‌ی دوم دهه‌‌ی هشتاد، استاد ارجمند دکتر محمد رضوی همانند بزرگان و سرآمدانی چون: «امیرناصر کاتوزیان»، «سید‌علی آزمایش» و «سید‌حسین سیف زاده» و «جمشید ممتاز».با عزت و احترام وصف ناپذیری! به افتخار خانه نشینی نائل می‌آیند. افسوس که دوستان از یاد برده‌اند که به اعتبار و شرفِ حضور این «پیرانِ فرزانه» است که آن چارپایه، «کرسی استادی» نام گرفته است که گفته‌اند: «شرف المکان بالمَکین» حالا دیگر رفتن به دانشکده‌ای که دوران شیرین تحصیلی‌ام را با دریغی جانکاه بدرقه کرده، برایم لطف چندانی ندارد. بروم به که سر بزنم؟! بروم کدام کلاس بنشینم که امید به زندگی و اندیشه را در من بیدار کند. «محمد رضوی»، فرهیخته‌ی نازنین! دلم برای کلاس‌هایتان تنگ است، استاد!

 دکتر حمید رضا رحمانی زاده دهکردی،

روزنامه ایران، شماره 5828،  1393/10/9.

  • مجتبی مقصودی
۰۴
مهر
ارتقاء یا هبوط !یکی دو حاشیه بر برنامۀ پیشنهادی علم سیاستدکتر سید جواد طباطباییدر وبلاگ جدال قدیم و جدید     هفته هایی است که برنامۀ «کارگروه تحول و ارتقاء علوم سیاسی» در «شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی» انتشار پیدا کرده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. در نسخه ای که من در اختیار دارم، تاریخ تصویب نخستین سرفصل ها 91/1/21 و واپسین آن ها 91/9/21 است، یعنی با این حساب برای تهیۀ عنوان درس ها و سرفصل های آن ها دست کم باید هشت ماه وقت صرف شده باشد. نام و صلاحیت استادانی که در تهیه این برنامه شرکت داشته اند، بر من معلوم نیست. در چنین مواردی عقل سلیم حکم می کند که «خبرگان» هر شاخه ای از علم دعوت به رایزنی شوند و نه هر معلمی که با سهمیه وارد دانشگاه شده و کسی او را حتی به صفِ نعّال استادان هم راه نمی دهد. باری، من فرض را بر این می گیرم که مسئول «کارگروه» این «ارتقاء علوم سیاسی» در این مورد به حکم عقل سلیم عمل کرده و بهترین ها را دعوت به رایزنی کرده است. با اهداف این نوع برنامه نویسی ها هم کاری ندارم، اما در این مورد هم فرض را بر این می گیرم که مسئول چنین «کارگروهی» هر نیتی که داشته باشد، ولی خود و کسانی که برنامه را تهیه کرده اند، قصد نداشته اند اره به دست شاخۀ درختی را که روی آن نشسته اند قطع کنند!   این ملاحظات کلی برای هر فردی که غرضی نداشته باشد، باید امری بدیهی باشد. گمان نمی کنم مقامات وزارت خانۀ مسئول برنامه ریزی برای دانشگاه های کشور و خیل دانشمندان، دانشوران و ... عضو «شورای عالی انقلاب فرهنگی»، که دست کم باید چند تن از آنان چیزکی در این مباحث بدانند، در برنامه ای اینک برای «ارتقاء علوم سیاسی» عرضه و به گروه ها ابلاغ شده، بتوانند با پیشرفته ترین دستگاه های اندازه گیری حتی یک نانو-ارتقاء بتوانند کنند. من کاری ندارم که اگر سطح علم در کشور، در رشته ای که سابقه ای صد و پنجاه ساله دارد، این است که هست، چنین برنامه ای ضرورتی ندارد، اما آن چه در این برنامه نویسی شگفت می نماید اصرار بر افشای این سطح نازل دانشگاه در برابر دوست و دشمن است.جهت اطلاع از متن کامل این یاداشت ر.ک.به:                                                          http://gadim-va-jadid.blogfa.com/post-406.aspx
  • مجتبی مقصودی
۱۰
مهر
دعوت به شرکت در  بررسی اندیشه ورزی در ایران با حضور دکتر سید جواد طباطبایی     این نشست به اهتمام کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری گروه روندهای فکری و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می شود. - یکشنبه 14 مهرماه ساعت 17 - خانه اندیشمندان علوم انسانی؛ خیابان استاد نجات اللهی(ویلا) نبش ورشو   شرکت برای عموم آزاد است
  • مجتبی مقصودی