دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقوام» ثبت شده است

۱۰
بهمن

گروه روندهای فکری و مطالعات سیاست و تمدن ایرانیِ مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار می کنند:

 

 

 

🔆 همایش انقلاب اسلامی: آورده ها، بایسته ها و دشواره ها

 

🔵 روز اول همایش: پنج شنبه ۲۱ بهمن ١٤٠٠

 

🔴نشست افتتاحیه:

 ۱- سخنرانی رئیس مرکز

 دکتر قدیر نصری

16/30 تا 16/15

 ۳- سخنران افتتاحیه همایش

 دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی

17 تا 16/30

 

🔴 نشست اول: ( 25 دقیقه سخنرانی و 15 دقیقه پرسش و پاسخ بعد از هر سخنرانی)

مدیر نشست: دکتر عارف مسعودی

۱- دکتر علیرضا ملایی توانی(انقلاب اسلامی و تاریخنگاری)

17/40 تا 17

۲-دکتر احمد بستانی(انقلاب اسلامی و فقه سیاسی)

18/20 تا 17/40

۳- دکتر زهرا نژاد بهرام (انقلاب اسلامی و زنان)

19 تا 18/20

۴- دکتر محمد علی توانا (انقلاب اسلامی و حقوق شهروندی)

19/40 تا 19

۵- دکتر مجتبی مقصودی (انقلاب اسلامی و اقوام و اقلیتها)

20/20 تا 19/40

۶- دکتر ناصر کرمی (انقلاب اسلامی و محیط زیست)

21 تا 20/20

 

 

🔵 روز دوم همایش: جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰

 

🔴 نشست دوم( 25 دقیقه سخنرانی و 15 دقیقه پرسش و پاسخ)

مدیر نشست: دکتر مختار نوری

۱- دکتر محسن رنانی( انقلاب و توسعه)

16/40 تا 16

۲- دکتر فرهاد دانش نیا (انقلاب اسلامی و کارآمدی )

17/20 تا 16/40

۳- دکتر سیدمحمد علی حسینی زاده( انقلاب اسلامی و گفتمانهای فکری رقیب)

 18 تا 17/20

۴- دکتر ابوالفضل دلاوری (انقلاب اسلامی و مشارکت سیاسی)

18/40 تا 18

۵- دکتر رحیم محمدی(انقلاب اسلامی و سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی)

19/20 تا 18/40

۶- دکتر علم صالح(انقلاب اسلامی و سیاست خارجی)

20 تا 19/20

 

🟢 دبیران علمی همایش: دکتر مختار نوری و دکتر عارف مسعودی

 

🔗 لینک ورود به نشستها:

https://www.skyroom.online/ch/imess509/webinar

  • مجتبی مقصودی
۲۲
مرداد

 

 

از دست رفتن فرصت ملت-دولت‌سازی در قرن‌بیستم، شرایط نامساعدی برای افغانستان در قرن بیست و یکم ایجاد نمود

 مصاحبه مجله ایرانی روابط بین الملل با دکتر مجتبی مقصودی  *

پرونده امرداد 1400

 

دکتر مجتبی‌مقصودی، استاد دانشگاه و ریاست انجمن علمی مطالعات‌صلح‌ایران در گفتگو با مجله‌ایرانی‌ روابط‌ بین‌الملل در خصوص ریشه‌های فرهنگی، هویتی و قومیتی‌ ظهور مجدد طالبان در افغانستان بیان داشتند که، تحلیل و تبیین قدرت‌یابی مجدد طالبان تنها در بستر زمینه‌ها و ریشه‌های فرهنگی، هویتی و قومی نوعی تقلیل‌گرایی و ساده‌سازی صورت‌مساله است. در واقع بازگشت پرقدرت و مجدد طالبان به صحنه سیاسی افغانستان محصول مجموعه عوامل پیچیده‌ای است که یک سر آن در داخل مرزهای‌ملی افغانستان و سر دیگر آن در اقصی نقاط منطقه با همراهی بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های‌بزرگ جهانی به همراه دستگاه‌های اطلاعاتی است که عرصه را بر ملت افغانستان تنگ کرده است و جنگ را به ایالات و ولایات و ولسوالی‌ها گسترانده‌ و شهر‌های بزرگ را در محاصره و مخاطره قرار داده است.

به اذعان دکتر‌مقصودی، از منظر فرهنگی، هویتی و زبانی در افغانستان با جامعه‌ای به شدت ناهمگون‌ مواجه‌ایم که اجماع‌سازی در میان آنان کاری بس دشوار است. تاجیک‌ها، هزاره‌ها، پشتون‌ها، ازبک‌ها، ایماق‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها، نورستانی‌ها، پشه‌ای‌ها، قزلباش‌ها، براهویی‌ها، پامیری‌ها، سادات در کنار تنوع‌زبانی، تعلقات و عصبیت‌های رادیکال مذهبی شیعی-سنی-وهابی‌ و تعارضات‌ سنت-مدرنیته و نیز شهری-روستایی و ایلی، شرایط شکننده‌ای را تنها به لحاظ فرهنگی، هویتی و قومی در افغانستان رقم زده است. در کنار این شکاف‌ها و ناهمگونی‌ها،تعارضات‌ بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی و جنگ‌های نیابتی‌ را نیز باید به این مجموعه افزود که به استفاده ابزاری از هر یک از این گروه‌های هویتی-قومی مبادرت ورزیده‌ و در آشفته‌ بازار افغانستان به بهانه‌ها و تحلیل‌های مختلف به‌دنبال بهره‌گیری در راستای منافع خود هستند. به باور این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی و بین‌المللی‌، به عبارتی بروز و ظهور هم‌زمان همه شکاف‌های متقاطع و موازی موجبات پراکندگی فرهنگی و اجتماعی و تشدید بحران و بهره‌گیری طالبان از این موقعیت شده است.

به باور دکتر‌مقصودی، از دست رفتن فرصت دولت-ملت‌سازی از سوی دولت‌های نوگرا در قرن‌بیستم و بالنتیجه‌ ناتوانی کافی و وافی در هضم و کاهش تعلقات هویتی و قومیتی‌ و خاص‌گرایی، شرایط نامساعدی را در قرن بیست و یکم رقم زد که امروزه‌روز امکان فراگیر دولت-ملت‌سازی‌های فراگیر در عصر جهانی‌شدن و گسترش رسانه‌ها و انقلاب در عرصه‌های ارتباطی-اطلاعاتی را بسیار مشکل ساخته است. از این منظر از ابتدای قرن‌بیستم تا آستانه دهه‌سوم قرن‌بیست و یکم،هیچ‌یک از الگوهای‌ همبستگی‌ملی از گذشته تا به‌حال امکان تحقق و کاربست‌ تمام‌عیار را نداشته و نیافته‌اند.

به اذعان آقای دکتر‌مقصودی، نه الگوی همانند‌سازی و شبیه‌سازی از نوع غربی و کمونیستی و اسلامی و نه الگوهای کثرت‌گرایانه و دمکراتیک در افغانستان توفیق اینکه جایگاه هژمونیک‌ داشته و نقش تمام‌کنندگی بیابند نیافته‌اند و عملا موجب ظهور و بروز دولت‌های شکننده در افغانستان مشابه دولت دموکراتیک اما ناکارآمد وایمار‌ در بین دو جنگ اول و دوم جهانی در آلمان شده‌ که نهایتا این ضعف و ناتوانی موجبات روی کار آمدن حزب ناسیونال‌-سوسیالیست به رهبری آدولف‌هیتلر شد و در افغانستان این دولت وایمار‌گونه موجبات روی کار آمدن طالبان خواهد شد.

دکتر مقصودی همچنین بر این نکته اذعان داشتند که، ساخت و بافت قبیله‌ای و وجود جنگ‌سالاران محلی در کنار ناتوانی دولت‌های پسا‌طالبان و فساد سیاسی-اقتصادی دولتمردان و پول‌پاشی رقبا در شرایط رکود اقتصادی و بیکاری، عرصه را بر افغانستان دموکراتیک، شهرها و جامعه‌‌مدنی و فرهیخته تنگ کرده است. تعدد بازیگران دخیل داخلی و خارجی و مداخلات آشکار و نهان در جامعه‌ای با هویت‌های سخت ایدئولوژیک و تعصبات‌قبیله‌ای عملا موجب تطویل بحران در این کشور گردیده است و خاتمه دادن به این بحران فراگیر نیازمند عزم جامعه‌ملی به همراه رهبری نخبگان فکری میدانی ملی‌گرا است.

دکتر‌مقصودی در ادامه و در خصوص موضع جمهوری اسلامی‌ایران نسبت به طالبان بیان داشتند که، البته حمایت ایران از گروه‌طالبان به صورت رسمی و علنی نیست و هنوز جمهوری اسلامی‌ایران موضع حمایتی جدی، کامل و تمام عیاری نسبت به این گروه اتخاذ نکرده است و بیشتر در حال محاسبه سود و زیان تصمیمات و در عمل سیاست کج‌دار و مریز را پیشه خود کرده است. به باور ایشان، مشخصا اتخاذ سیاست کج‌دار و مریز متاثر از چند نکته است. اول تعارضات‌ و بلا‌تکلیفی در جمع‌بندی نهایی نظام نسبت به گروه‌طالبان است که هسته‌های سخت‌تر تصمیم‌گیری در نظام سیاسی کشور مدافع سیاست‌های حمایتی و در مقابل، نیرو‌های میانه‌رو در درون نظام مخالف اتخاذ رویکرد و مواضع حمایتی هستند. هر‌چند هیچکدام از نیروهای تصمیم‌گیر در خصوص طالبان موضع‌گیری شفاف و صریحی را انجام نداده‌اند. در عین حال فراموش نکنیم که مجموعه نیروهای تصمیم‌گیر در عرصه سیاست‌خارجی نیم‌نگاهی به اراده بالاترین مقام کشور دارند تا جهت‌گیری‌های خود را مطابق با منویات سکاندار‌ نظام‌سیاسی کشور تنظیم نمایند.

به بیان این استاد دانشگاه، یکی از مهمترین موانع اتخاذ رویکرد صریح و شفاف حمایت‌گرایانه از طالبان از سوی دستگاه‌‌دیپلماسی کشور، مخالفت افکار‌عمومی و قاطبه جامعه‌سیاسی و نخبگان علمی با طالبان است که موجبات انزجار جامعه‌ملی نسبت به این گروه را فراهم ساخته است و قدرت مانور حمایت از طالبان را از دولتمردان سلب کرده است. به باور دکتر‌مقصودی، جمهوری اسلامی‌ایران در راستای اتخاذ این رویکرد که دشمن دشمن‌ من دوست من است، برای ضربه‌پذیر کردن منافع آمریکا و متحدین‌ این کشور، گهگاه تحرکات اعلام‌نشده‌ای در حمایت از این گروه داشته است. ولی به صورت سیاست‌رسمی و اعلام شده تبلور نیافته است.

ریاست انجمن علمی مطالعات صلح‌ایران در پایان اذعان داشت که، تنوع بازیگران ایرانی دخیل در مسائل افغانستان و نیز تفاوت برداشت میان میدان و دیپلماسی، عرصه را بر سکانداری متحد در خصوص افغانستان تنگ و تا حدودی نا‌هماهنگ و غیر‌ممکن ساخته که متعاقب آن از سوی هر یک از بازیگران سیکنال‌های متفاوتی داد ه می‌شود و عملا به وضعیت کنونی ختم شده است.

 

*عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و ریاست انجمن علمی مطالعات‌ صلح‌ ایران

 تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

شنبه 16 مرداد 1400

 

 

  • مجتبی مقصودی
۲۰
دی

کارگاه آموزشی پژوهشی      

  ۲۰ گام اساسی برای فهم تحولات قومی

 

مدرس: دکتر مجتبی مقصودی

رئیس هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

  • مجتبی مقصودی
۱۵
آبان

(این مقاله قبلا از سوی نگارنده - مجتبی مقصودی- در دوماهنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 149، 150- بهمن و اسفند 1378 منتشر شده بود و مجددا در سایت آذری ها http://www.azariha.org/ مورد بازنشر قرار گرفت.

این مقاله علیرغم گذشت 22 سال از نشر اولیه از انسجام ساختاری و قوت استدلال و تحلیل برخوردار است.)  

 

نظریه استعمار داخلی و توسعه ناموزون در تحلیل منازعات قومی 

مجتبی مقصودی

 

     منازعات قومی در سطح جهان پس از یک دوره روند نزولی، از دهة 1980 شتاب جدیدی یافت. اگر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی را اوج ستیزه‌های قومی در آخرین دهة سدة بیستم بدانیم، بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی از منظر خاص خویش سعی در تحلیل و تبیین این درگیری‌ها داشته‌اند. دست‌اندرکاران رشتة اقتصادی سیاسی نیز در جهت درک چرایی بروز این بحران‌ها نظریات گوناگونی از جمله نظریة «استعمار داخلی»، نظریة «توسعة ناموزون و نابرابری‌های منطقه‌ای»، نظریة «گزینش عقلانی» و ‌نظریة «مرکز ـ پیرامون» را مطرح کرده‌اند که در این جا به دو نظریة اول می‌پردازیم و در فرصتی دیگر دو نظریة بعدی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

نظریة استعمار داخلی

 

    نظریه‌پردازان استعمار داخلی(١) در تئوریزه کردن مباحث و نیز تعمیم روابط نابرابر میان استعمارگران و مستعمرات به حوزة مناسبات داخلی، وامدار اصطلاح «استعمار» به معنای کلی و کلاسیک آن می‌باشند. استعمار در مفهوم کلاسیک، ناظر به استعمار داخلی با گسترش‌طلبی‌های اروپایی‌ها در سرزمین آسیایی، آفریقایی و آمریکایی بوده که از قرن پانزدهم آغاز شده و عملاً اقتصاد و سیاست جهانی را تحت تأثیر قرار داده است.(٢) استعمارگران اروپایی اعم از پرتقالی، اسپانیایی، بلژیکی، هلندی، انگلیسی و فرانسوی از راه غلبه، کاربرد زور و خشونت با تحت انقیاد در آوردن مردمان بومی، محدود کردن تحرک اجتماعی و سیاسی و تحقیر فرهنگی آنها و استقرار روابط مهتر ـ کهتری، به استثمار مردمان بومی و غارت مواد خام سرزمین‌های یاد شده پرداختند و با فتح بازارهای محلی، روند انقلاب صنعتی و توسعة اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشورهای خود را سرعت بخشیدند.(٣)

  • مجتبی مقصودی
۲۲
خرداد
در نشست تخصصی رفتار انتخاباتی اقوام در ایران که در مرکز تحقیقات صدا و سیما برگزار شد، مجتبی مقصودی ضمن تشریح رفتار انتخاباتی اقوام در ایران بیان کرد: تداوم و تناوب قدرت در قالب مبارزات انتخاباتی در جوامع در حال گذار به دموکراسی از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است. وی در ادامه به وعده‌های انتخاباتی نامزدها و رسانه‌های ارتباط جمعی اشاره کرد و افزود: رسانه‌های ارتباط جمعی یکی از ابزارهای انعکاس وعده‌های انتخاباتی نامزدها هستند. نخبگان سیاسی بر اساس نویدهایی که به رأی‌دهندگان خود می‌دهند، انتخاب می‌شوند، وظیفه مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی نیز برخورد فعالانه و منتقدانه با وعده‌های انتخاباتی است.مقصودی با بیان این که جایگاه اقوام در مبارزات انتخاباتی در جوامع در حال توسعه با تکیه بر قومیت شکل می گیرد، خاطرنشان کرد: در جوامع در حال توسعه به دلیل نبود نهادهای مدنی جدید و تشکل‌های واقعی حزبی که مبتنی بر پایگاه طبقاتی و منافع و اهداف مشترک سیاسی و اقتصادی باشند و سنت‌های ماندگار دموکراسی پارلمانی را شکل بخشند، یارگیری احزاب سیاسی و برنامه‌های انتخاباتی با تکیه بر شکاف‌های اجتماعی، قومی ـ مذهبی و روابط مرکز ـ پیرامون صورت می‌پذیرد.
  • مجتبی مقصودی
۲۳
مهر
تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه هانویسنده: دکتر مجتبی مقصودیچاپ دوم، تهران: موسسه مطالعات ملی، 1382 512صص
  • مجتبی مقصودی
۲۲
مهر
فصلنامه مطالعات ملی؛ سال چهارم، شماره 13، پاییز 1381:  206 - 185                                                                                                                   دکتر داود میر محمدیالف) شناسنامه اثر   کتاب “تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه‌ها”، تألیف دکتر مجتبی مقصودی در سال 1380 توسط مؤسسه مطالعات ملی با قطع وزیری و در 512 صفحه انتشار یافت و در فروردین 1382 به چاپ دوم رسید. این کتاب متشکل از هفت بخش و 19 فصل است که منازعات و بحران‌های قومی را از ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان‌شناختی و تاریخی مورد بررسی قرار داده است. به لحاظ ساختاری، کتاب را می‌توان به چهار قسمت اصلی تقسیم کرد:1- قسمت نخست که رویکردی نظری دارد و نویسنده در آن سعی کرده است رهیافت‌های مهم نظری را که به کمک آن می‌توان بحران‌ها و ستیزهای قومی را تحلیل و تبیین نمود، ارائه نماید. این قسمت از کتاب سه بخش و هشت فصل (239 صفحه) را به خود اختصاص داده است.2- قسمت دوم، رویکردی عملی و واقع‌گرا دارد. در این قسمت نویسنده کوشیده است بحران‌های قومی تاریخ معاصر ایران را در دو مقطع پس از انقلاب مشروطه (بین دو انقلاب) و بعد از انقلاب اسلامی در قالب دو بخش (بخش‌های چهارم و پنجم) و هفت فصل (فصل‌های نهم تا پانزدهم) بررسی و تشریح کند.3- در قسمت سوم یافته‌های تحقیق ارائه شده است. نویسنده در این قسمت علل و زمینه‌های بروز بحران‌های قومی در ایران را براساس مدل نظری و مفهومی در قالب یک بخش (ششم) و چهار فصل در 55 صفحه ارائه کرده است.4- قسمت انتهایی کتاب (بخش‌ هفتم) را جمع‌بندی مباحث، نتیجه‌گیری و پیشنهادات تشکیل می‌دهد که جمعاً شامل 14 صفحه می‌گردد. و در آخر، کتاب با ارائه فهرست منابع، مآخذ، یادداشت‌ها و نمایه‌ به پایان رسیده است.
  • مجتبی مقصودی
۱۷
مهر
فصلنامه مطالعات ملی؛ 28، سال هفتم، شماره 4، 1385: 108 - 83           مجتبی مقصودی                                                                                                                             چکیده :   برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و وجود رقابت سیاسی یکی از وجوه دموکراسی و مشروعیت نظام‌های سیاسی محسوب می‌گردد که در جوامع در حال گذار به دموکراسی از اهمیت دوچندان برخوردار است. در این مقاله نویسنده ضمن تلاش برای تبیین ابعاد نظری انتخابات و فرایندهای آن، جایگاه اقوام را در مبارزات انتخاباتی جوامع در حال گذار به دموکراسی تشریح نموده، گام‌های ایرانیان در گذار به دموکراسی و تجربیات تاریخی آنها را برمی‌شمارد، و ضمن دسته‌بندی رویکردهای مختلف نسبت به مشارکت سیاسی اقوام در جامعه سیاسی ایران به سه دسته مونولوگیست‌ها، دیالوگیست‌ها و اپورتونیست‌ها، با دستمایه قراردادن 9 دوره انتخابات ریاست جمهوری، میزان مشارکت مردم دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان را مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار می‌دهد.کلید واژه‌ها: ‌مشارکت انتخاباتی، اقوام، کردستان، بلوچستان، انتخابات ریاست جمهوری
  • مجتبی مقصودی