دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

صلح مهمترین شاخص مرزبندی گفتمانی و سیاست ورزی

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۲۶ ق.ظ

به نام خداوند صلح و دوستی

 همایش و سخنرانی به مناسبت  5ژوئن 15 خرداد روز جهانی محیط زیست  World Environment Day  

صلح مهمترین شاخص مرزبندی گفتمانی و سیاست ورزی  

دکتر مجتبی مقصودی رِئیس هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

  ارائه شده در همایش "صلح با محیط زیست" ۲۰خرداد ۱۳۹۸.

سالن فردوسی خانه اندیشمندان

 

این سخنرانی مدعی است که شاخص های مرزبندی گفتمانی و سیاست ورزی به واسطه تغییر بسترها و زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی – تکنولوژیکی دچار تغییرات جدی شده و تمهید "پیوست صلح و محیط زیست" در برنامه ریزی و سیاستگذاری های های کلان ملی یک ضرورت است.

این متن ناظر بر ارائه چند گزاره کلیدی در این ارتباط است.

   اول: تحول در پارادایم اصلی جامعه شناسی سیاسی و مرزبندی های گفتمانی و سیاست ورزی: جامعه شناسی سیاسی از زمان شکل گیری توسط کارل مارکس تا کنون سه تحول عمده را تجربه کرده است. جامعه شناسی سیاسی کلاسیک با تکیه بر مفهوم "طبقه" شکل پذیرفت و مبنای تعیین خطوط تمایز و همبستگی شد. جامعه شناسی سیاسی مدرن با تکیه بر مفهوم "هویت" اعم از هویت قومی، نژادی، زبانی، دینی، مذهبی، جنسیتی شکل پذیرفت. مفاهیمی نظیر جامعه شناسی سیاسی محیط زیست و جامعه شناسی سیاسی صلح در حاشیه مفاهیم دیگر مطرح و مورد توجه قرار گرفت. جامعه شناسی سیاسی پست مدرن دو مفهوم کلیدی صلح و محیط زیست، کلید فهم وضعیت نیروهای سیاسی- اجتماعی  و روشنفکری و رویکرد و سیاستگذاری دولت هاست.      

دوم: گسترش و تقویت جریانات صلح جو، تعامل طلب و مصالحه جو: جریانات صلح جو، تعامل طلب و مصالحه جو در همه حوزه ها و در همه ی جهان در حال گسترش و تقویت اند و علیرغم همه ی تضعیقات، موانع، فشارها، بازدارنده های قانونی، شبه قانونی، غیرقانونی و فراقانونی در حال بال و پر گرفتن و تاثیر گذاری اند و عملا امکان نادیده انگاری و حذف آنها متصور نیست. دیگر نمی توان افراد، جریانات و نیروهای صلح طلب و مصالحه جو را نادیده انگاشت و در سایه عدالت انقلابی، مبارزه طبقاتی و امثالهم آنان را به حاشیه راند و مباحث محوری این حوزه را در ذیل مباحث دیگر فروکاست. کمتر حوزه ای دیگر وجود دارد که تهی از موضوع، مفهوم و مضمون صلح و مصالحه، همزیستی مسالمت آمیز باشد. نمونه آن در حوزه محیط زیست در موضوع وضعیت آب، هوا و خاک، جنگل، تالاب، دشت و کوه، گونه های جانوری.... جامعه آگاه تر، حساس تر، مسئولیت پذیرتر، پرسشگر و مطالبه گر شدند.  

  سوم: آوانگاردی و ارتجاع در زمانه ی ما:  اگر بپذیریم آوانگاردی، پیشاهنگی و پیشرو بودن زمان مند و مکان مند هست. در حال حاضر پیشروترین نیروهای اجتماعی، نیروهای صلح جو، تعامل طلب و مصالحه جو هستند که محیط زیست را فهم می کنند و دغدغه محیط زیست را دارند.  مرتجع بودن و پیشرو بودن، آینده نگر بودن و در مقابل گذشته نگر بودن با مفهوم صلح قابل شناسایی و تعمیم است. بدین لحاظ در دنیای امروز صلح طلبی و مصالحه گری شاخص ترقی و ارتجاع است. این آوانگاردی مبتنی بر فضیلت، اخلاق، گذشت و ایثار است  

چهارم: وحدت در عین کثرت: نیروهای صلح طلب و مصالحه جو در عین تکثر و تنوع درخاستگاه فرهنگی، اجتماعی، اهداف و مرزبندی های جغرافیایی در حال حرکت به سمت وحدت هستند. حرکت به سمت ایجاد و گسترش کمپین های ملی، منطقه ای و بین المللی... دیگر صلح طلبی مرز نمی شناسد. هم افزایی نیروهای صلح طلب یک ضرورت است. از جمله نیروهای اجتماعی بشدت صلح طلب و مصالحه جو با طبیعت و زیست جانوری، جنگل ها و آب ها، کنش گران و فعالان محیط زیستی هستند که بدنه اصلی و محوری هر گونه مصالحه جویی هستند؛ چرا که به نیکی از صدمات و تخریب حاصل از جنگ ها و منازعات بر محیط زیست آگاهند. متاثر از جنگ ها و ناآرامی ها جنگل ها به اتش کشیده می شوند. اب ها از سموم انباشته می شوند. گونه های جانوری نابود می شوند، زمین ها آلوده می شوند و محصولات کشاورزی غیر قابل استفاده می گردند.  

  پنجم: ضرورت تمهید پیوست صلح و محیط زیست: در انتهای دومین دهه قرن بیستم؛ هر سیاست، رویکرد، برنامه ریزی کلانی بدون "پیوست صلح و محیط زیست" در دراز مدت محکوم به شکست است. پیوست صلح یعنی ظرفیت سنجی، ظرفیت سازی و آینده نگاری برای صلح. (ظرفیت سنجی به مثابه شناخت امکانات، داشته ها، برآورد دقیق از نقاط ضعف و کمبودها، تعلیل و تبیین از چرایی وضع موجود اعم از توفیق ها و شکست ها و ارزیابی نیازها) (ظرفیت سازی به مثابه ایجاد فرصت و بستر برای توفیق و دستیابی به اهداف) (آینده نگاری ناظر ساخت آینده بر اساس اهداف و منافع و آرمان ها)  

  ششم: تغییر در مبانی هویت یابی مبانی همبستگی و وحدت اجتماعی و ملی و در مقابل تفکیک و تمایز افراد، گروه ها و اجتماعات و یا به عبارت دیگر خودی و دیگری سازی در اساس دچار دگرگونی و تحول شده است؛ تا جایی که صلح و صلح خواهی مبنای مرزبندی هویتی و کنش گری سیاسی – اجتماعی شده است و صلح به دال اصلی گفتمانی تبدیل شده است و ارزش گذاری نیروهای اجتماعی بر اساس این دال اصلی انجام می پذیرد.  

 مفهوم صلح از سیاست تا اجتماع، از نهاد خانواده تا محیط زیست و از اقتصاد تا فرهنگ و در حال تبدیل به یک پارادایم و یک گفتمان درون زا و خودجوش از درون جامعه اند و برخلاف گفتمان های دیگر در جهان که بشدت نخبه گرایانه بوده اند؛ جنبش های صلح خواهانه برخاسته از طبقات و اقشار مختلف جامعه و فراگیر بوده، ملموس، قابل رویت و با زندگی روزمره انسان ها سروکار داشته و با گوشت و پوست آن را لمس می نمایند.  اگر گفتمان های سابق بشدت ایدئولوژیک، برنامه محور و آرمان گرا بودند، نیروهای صلح طلب غیر ایدئولوژیک، عمل گرا و واقع گرا هستند.