دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

نخبگان ملی و استانی و مسئله ای به نام توسعه پایدار در استان کرمانشاه 

 

مجتبی مقصودی

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکزی

و  رئیس هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

 

چکیده:

این مقاله تلاش دارد ضمن تشریح و طرح چیستی توسعه پایدار، مبانی و بایسته های اولیه و مورد اجماع برای توسعه پایدار در استان کرمانشاه را با ابتناء بر مطالعات نظری و تاریخی، از دریچه فهم نخبگان ملی و استانی به مقوله توسعه پایدار مورد شناسایی و طرح و بحث قرار دهد.  

با استناد به مطالعات تطبیقی این پژوهش مدعی است که توسعه پایدار، فراگیر و پویا مبتنی بر دو دسته الزامات و بایسته های راهبردی است.

دسته اول ناظر بر وجود بایسته ها و الزاماتی است که در همه ی کشورها و مناطق جهان؛ از بورکینافاسو تا مالی، چاد، عراق و افغانستان مشترک است و کم و بیش شامل حکمرانی خوب، باورمندی به توسعه با هدف بهبود و ایجاد رفاه مادی، اجتماعی ومعنوی، وجود نخبگان توسعه گرا، قانون گرایی، اولویت بندی و اجماع در موضوع توسعه و اهداف توسعه ای، باور و التزام عملی شایسته سالاری، گذار از طایفه گرایی، وجود نظام تصمیم گیری  سیاسی خردگرا و هماهنگی در نظام تصمیم گرایی، ثبات سیاسی و امنیت قانونمدار و وجود سرمایه می باشد. اصولا فقدان این مبانی و اصول اولیه بحث در موضوع توسعه و به ویژه توسعه پایدار را بلاموضوع می سازد و بنظر می رسد در حال حاضر، موضوع توسعه پایدار در استان کرمانشاه همچون دیگر مناطق و استان های کشور در همین خانه از پازل توسعه پایدار، درجا زده و پای در گل باقی مانده است و تا در این قسمت چاره اندیشی نشود، تحقق توسعه پایدار در حد حرف و شعار باقی خواهد ماند.

دسته دوم الزامات و بایسته های منطقه ای و بومی است که در قالب آمایش سرزمینی به بهترین وجهی توانمندی توسعه پایدار، متوازن را نشان می دهد و در صورت اجرای واقعی، فرایند توسعه پایدار را برگشت ناپذیر می سازد.

این مقاله در ادامه اضافه می نماید؛ این استان به لحاظ تاریخی، فرهنگی، تمدنی، هویتی، گردشگری، ژئوپولیتیک، نیروی انسانی، طبیعی، اقلیمی، معدنی از ظرفیت های گسترده و متنوع توسعه ای برخوردار است و کاربست بجای این ظرفیت ها، مشکل توسعه ای و توسعه پایدار را کاهش خواهد داد. حال آنکه به زعم نویسنده این مقاله، مشکل توسعه پایدار استان کرمانشاه نه متاثر از سطح منطقه ای و محلی؛ بلکه متاثر ملاحظاتی است که ریشه در سطح ملی دارد و به بنیان فکری و توسعه ای و رویکردی تصمیم گیران و سیاستگذاران سطح کلان کشور برمی گردد. لذا از این منظر، تا برای آن چاره اندیشی نشود توسعه پایداری نه در استان کرمانشاه؛ بلکه در هیچ جای ایران تحقق نخواهد یافت و در روندی زیگزاگی، بیم و امیدهای محدودی را رقم خواهد زد ولی در دراز مدت گره های اساسی توسعه پایدار را رفع نخواهد کرد.

مشخصا؛ آنچه مانع از توسعه پایدار و فراگیر و درخور شده است. فقدان چشم انداز و فهم مشترک و اجماعی در میان نخبگان ملی از چیستی، اهداف و اولویت های توسعه ای و در نتیجه تسری آن به سطوح نخبگان استانی و محلی شده است. به عبارت دیگر نظام تصمیم گیری و سیاستگذاری کشور در سطوح ملی و استانی اصولا دغدغه های دیگری غیر از توسعه و توسعه پایدار را داشته و در چنبره اهداف، اولویت ها و روزمرگی های اداره حوزه مدیریتی خویش باقی مانده اند و در بهترین حالت مسئله توسعه پایدار و متوازن به مثابه ای اصطلاحی شیک، چشم نواز و پوپولیستی بیش از کسب جایگاه واقعی در فرایند سیاستگذاری و تصمیم گیری بیشتر لقلقه ی زبانی گردیده است.

 

واژگان کلیدی: توسعه پایدار، استان کرمانشاه، نخبگان ملی، نخبگان استانی.