دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

کودتای سفید

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ
کودتای سفید انقلاب ارتباطات بروز کودتاهای کلاسیک را دشوار کرده است مجتبی مقصودی رییس هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران مهرنامه، سال هفتم، شماره 49، آبان 1395، صص 38 و 39 واژه کودتا با ریشه ای فرانسوی از جمله مفاهیم اولیه و پر تکرار در دانش و متون سیاسی به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم محسوب می شود که ناظر بر حرکت و ضربه ای سریع، دفعی، ناگهانی و بعضا با خشونت از سوی بخش هایی از قدرت که معمولا نظامی هستند، با قصد ساقط کردن رهبران در قدرت و جایگزینی آن با تعداد دیگری از رقبا، اجرایی و پیگیری می شود. معمولا در کودتاها، مردم، گروه ها و نیروهای اجتماعی مدنی نقش جدی ندارند و بیشتر نظاره گر تحولات هستند و این نظاره گری مهمترین عامل پیروزی کودتاچیان است. بدین لحاظ، کودتا بیشتر ناظر بر نوعی تغییر و دست بدست شدن دستگاه های اجرایی و حکومتی در درون ساخت قدرت، بدون تغییرات بنیادی و رادیکال است و حضور و مشارکت فعالانه مردم در عرصه های سیاسی پاشنه آشیل کودتاها تلقی می شود. پیشینه کودتا به قدمت شکل گیری نظام های سیاسی برمی گردد و به عبارتی همزاد شکل گیری ساختارهای حکومتی در طول تاریخ است که امپراتوران، شاهان و حاکمان توسط رقبای درون حکومتی و گاه در پیوند با رقبا و دشمنان خارجی با دسیسه و توطئه ساقط شده و فرمانروایان تغییر می یافتند. توطئه و دسیسه و براندازی توسط ملکه، درباریان ناهمسو، برادران، بردار زاده ها، عموها، عموزاده ها، فرماندهان و امرای ارتش برعلیه حکمرانان و پادشاهان در این راستا ارزیابی می شود. همچنان که شکست دسیسه و براندازی؛ در مقابل اعدام، تبعید، زندان، نسل کشی، فرار و آوارگی را بدنبال داشته است. آنچه در کودتاها و ضد کودتاها از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد سرعت عمل نیروهای درگیر و دقت کامل در اجرای هماهنگ کودتا است که گاه با کوچکترین ناهماهنگی و اشتباه، کل مراحل اجراء کودتا را با شکست روبرو ساخته است. در طول تاریخ و تقریبا همه ی سلسله های پادشاهی در ایران و در جهان موارد متعددی از این کودتاها را تجربه کرده اند. برخی مرگ "بردیا" را نوعی کودتا برای وراثت تاج و تخت "کمبوجیه دوم" ارزیابی می نمایند. همچنان که کودتایی به نام "خسرو پرویز" در دوران ساسانیان ثبت شده است. در دوران معاصر کشورمان حداقل 4 کودتا را تجربه کرده است. کودتای "محمدعلیشاه – لیاخوف" و به توپ بستن مجلس اول در دوران مشروطه که به استبداد صغیر با طول مدت یکسال و حرکت مشروطه خواهان به سمت تهران شد. دومین کودتا در دوران معاصر، "کودتای سوم اسفند 1299 رضاشاه – سید ضیاء طباطبایی" است که عملا به شکل گیری سلسله پهلوی منجر گردید. سومین کودتا نیز در 28 مرداد 1332 توسط سرلشکر فضل االله زاهدی با حمایت آمریکایی ها و انگلیسی ها برای ساقط کردن دولت ملی دکتر محمد مصدق اجراء شد. نکته حائز اهمیت در هر سه کودتا نقش درس خوانده های مکتب قزاق است که این سه کودتا را رقم زد. کودتای چهارم در بعد از انقلاب موسوم به "کودتا نوژه" است که به وقوع پیوست ولی ناموفق ماند و در همان مراحل اولیه در نطفه خفه شد. کودتا پدیده ای لزوما مدرن نیست و همچنان که مطرح شد قدمتی به درازنای تاریخ و شکل گیری نظام های سیاسی دارد ولی در دو سده اخیر با شکل گیری دولت های ملی، نقش ارتش های مدرن و ملی در این کودتاها برجستگی یافت. در واقع در قالب شکل گیری دولت یکپارچه و ملی موضوع کودتا از حالت فردی خارج و با منافع گروهی گره خورده است و هدف بزیر کشیدن دولت مستقر با دولت و ساختار مورد نظر است.  در نیمه دوم قرن بیستم، در بحبوحه سیاست های استعماری و غارت کشورهای جهان سوم، در برخی از کشورها با توجه به فقر و بیسوادی گسترده و به بهانه نفی و رفع سیاست های استعماری و استقلال ملی، نظامیان به عنوان ناجی وارد عرصه سیاسی شدند. نیروهای نظامی با توجه سطح سواد و سازمان در جامعه بشدت فقر زده و بی سواد به عنوان نیروهای پیشتاز و در مواردی ضد استعماری محسوب شدند. در برخی کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین این نقش آفرینی موثر واقع شد. در ایران نیز کودتای اسفند 1299 بزعم مرحوم دکتر جواد شیخ الاسلامی استاد تاریخ تحولات و دیپلماسی ایران، تلاش ناسیونالیست های جوان برای ممانعت از تجزیه کشور در شرایط بحرانی ارزیابی شد که نهایتا منجر به شکست نیروهای جمهوری شورایی گیلان و حفظ سرحدات و مرزهای فعلی ایران گردید. در اکثر کودتاها ارتش بصورت کامل و یا محدود نقش مستقیم ایفا می نماید. بدین لحاظ که نیروهای مسلح در کنار بخشی از نیروهای حاکمیت قرار می گیرد. بخش نافرمان در درون نیروهای مسلح در هم پیمانی با عناصر و جناح های دیگری از حاکمیت، کودتا را پی ریزی می نمایند. بدین لحاظ کودتا بدون حضور و نقش توده ها و در فضای بی خبری رسانه ای و شفافیت سیاسی شکل می گیرد. کودتاهای معروف بعضا از سوی نظامیان مدیریت، راهبری و اجرایی شده است. از کودتاهای افسران دست راستی تا کودتاهای افسران دست چپی در این دوگانه ی "بی خبری و ابهام نیروهای مردمی و سرعت عمل کودتاچیان" شکل گرفته است. از ژنرال فرانکو در اسپانیا، کودتای سرهنگان در یونان، ژنرال پرویز مشرف در پاکستان، کودتای حفیظ الله امین، ترکی و ببرک کارمل در افغانستان، در هندوراس، گواتمالا و شیلی و کشته شدن سالوادور آلنده، روی کار آمدن عمرالبشیر در سودان، ژنرال السیسی در مصر و کودتای ناکام ترکیه در ماه های گذشته همه در این راستا قابل ارزیابی است. کودتاها علیرغم ظواهر، ساختار و خشونت های نظامی، بعضا سیاسی و اقتصادی اند تا نظامی!.  کودتاها نوعی سیتزه اند بر سرقدرت سیاسی- اقتصادی. امر نظامی در خدمت امر سیاسی! با این حال؛ در دوران کنونی با مفهوم جدید و شیوه نوینی تحت عنوان "کودتاهای سفید" روبرو هستیم که کودتاگران بدون بهره گیری از نظامیان، به اقدامات محدود کننده و بازدارنده برای بخش هایی از نیروهای اجتماعی - سیاسی به نفع گروه های صاحب قدرت دست می یازند. این دسیسه جویی های پشت پرده با حمایت صاحبان قدرت نظامی- اقتصادی، عملا جامعه مدنی و نیروهای پرقدرت اجتماعی را پشت سنگرهای قانونی زمین گیر ساخته است. آشکار نبودن ابعاد و نحوه ی اجرای کودتاهای سفید ارزیابی این قبیل کودتاها را مشکل ساخته است. کودتاهای سفید در هنگامه رشد نیروهای اجتماعی دگرگونی خواه در فرایندهای قانونی ظهور و بروز می یابند و مانع از تغییر موازنه نیروها به نفع اکثریت جامعه می شوند. کودتاهای سفید بعضا از سوی صاحبان قدرت و نظم مستقر برای استمرار وضع موجود و به بهانه های مختلف ودر قالب ظواهر قانونی ظهور و بروز می یابد و عملا مانعی جدی بر سر راه نیروهای تحول خواه است. حال این پرسش مطرح می شود که آیا کودتا می تواند برای تقویت و بازگشت دموکراسی باشد؟ اگر چه در بسیاری از کودتاها، کودتاچیان پس فتح قدرت سیاسی و از تریبون وسایل ارتباط جمعی هدف خود را بازگزداندن قانون، نفی فساد و احیاء دمکراسی از دست رفته اعلام می نمایند ولی واقعیت امر 180 درج متفاوت است. معمولا کودتاها با دغدغه احیائ دموکراسی صورت نمی پذیرید. کودتاها بعضا ضد و حداقل غیردمکراتیک هستند و اصولا رابطه معکوسی بین دمکراسی و کودتاها وجود دارد کودتاها که مبتنی بر اراده گروهی خاص، بدون حضور مردم و نیروهای اجتماعی و مدنی صورت تحقق به خود می گیرد، نمی توانند بنیان ها دمکراسی واقعی را پایه ریزی کنند. در این بین باید به این نکته اشاره کرد، گسترش و بسط شبکه های اجتماعی به مثابه محصول عصر اطلاعات، از ماهیتی بشدت اجتماعی - فرهنگی، شفاف، متکثر، برون گرا، فراگیر و گسترش یابنده برخوردار است که با سرشت کودتاها به مثابه حرکتی نظامی، پنهانی، محدود و درون گرا همخوانی ندارد. درز کوچکترین خبری به شبکه های اجتماعی موجب افشاء عملیات کودتا و شکست آنها می شود، چنان که در ترکیه نیز عملا این رخداد موجب بسیج نیروهای اجتماعی شد. به بیان دیگر، در قرن 21 برای توفیق در کودتا، کودتاچیان نیز به شبکه اجتماعی متناسب با اهداف و برنامه های خود نیاز دارند. در پایان اما یک پرسش وجود دارد اینکه آیا کودتا کردن سخت شده است؟ در پاسخ به این پرسش باید اشاره کرد که کودتاها به سبک و سیاق کلاسیک قطعا سخت تر شده است. پنهان سازی اطلاعات و مراحل عملیات کودتا بشدت مشکل شده است ولی در عین حال فراموش نکنیم که در دومین دهه ی قرن بیست و یکم، کودتاگران هوشیارتر شده و سبک و نوع جدیدی از کودتاها به نام "کودتاهای سفید" را سرو سامان بخشیده و مدیریت می نمایند در این کنش گری، خواسته کودتاگران درلباسی مشروع و به دست بخش هایی از مردم و گروه های اجتماعی تحقق می یابد. بدین لحاظ، می توان ادعا کرد که کودتا به سبک و سیاق کلاسیک که نظامیان با توپ و تانک به خیابان ها بریزند و کاخ ها و پارلمان ها و مراکز مهم دولتی را محاصره و اشغال و مخالفان را دستگیر و فضای پلیسی حاکم بسازند بسیار مشکل شده است، همچنان که شکست کودتای ترکیه ناظر بر مشکلات انجام چنینی کودتاهایی است که خود فرصتی شد برای انجام"کودتای سفید" و ضد کودتا توسط اردوغان، که مخالفان و رقبای خویش را از صحنه کشور حذف بسازد. در واقع کودتای سال جاری ترکیه نشان داد که در عرصه میدان داری کودتاگران با کودتاهای کلاسیک و یا کودتاهای سفید، آینده متعلق به ظهور و بروز کودتاهای سفید است و فراوانی ها هم حکایت از این روند دارد.