دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
رابرت دال؛ پلی آرشی، میدیا کراسی و نظریه دموکراسی       رابرت دال، صاحبنظربرجسته علوم سیاسی و پشتیبان سرسخت نظریه دموکراسی ، روز چهارشنبه 16 بهمن ماه 1392 برابر با 5 فوریه 2014 در آسایشگاهی در شهر همدن، ایالت کانکتیکات، در 98 سالگی دارفانی را وداع گفت.  دال در تاریخ 17 فوریه 1915 در اینوود آمریکا متولد شد. در سال 1936 از دانشگاه واشنگتن فارغ‌التحصیل شد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه ییل در سال 1940 دریافت کرد. در جنگ جهانی دوم با درجه ستوانی در جنگ خدمت و مدال برنز دریافت کرد. وی در سال 1946 به دانشکده ییل پیوست.     پرفسور دال نقش مهمی در تولد رشته علوم سیاسی ایفا کرد. وی یکی از پیشگامان استفاده از "تکنیک‌های تجربی در مطالعات علوم سیاسی" محسوب می‌شد. او که استاد برجسته و ممتاز علوم سیاسی دانشگاه ییل بود کتاب‌های متعددی را در زمینه دموکراسی، سیاست خارجی، کنگره ایالات متحده، رفاه، قانون اساسی ایالات متحده و موضوعات و عناوین بسیار دیگر قلم زد.  بر اساس رده‌بندی بخش ادبی مجله تایمز، کتاب «چه کسی حکومت می‌کند؟» وی که قهرمانانه از دموکراسی در نظریه دفاع می‌کند و در مقابل، آن را در عمل به چالش می‌کشد، در بین 100 کتاب برتر و اثرگذار پس از جنگ جهانی دوم قرار دارد.      علاوه بر آن، دکتر دال برای نخستین بار یک واژه جدید به نام "پلی آرشی" را برای دموکراسی مدرن و غیرمتمرکز به کار برد. یکی از برجسته‌ترین کارهای دال «عمومی کردن» علم سیاست بود.      در سال 1985، وزارت امور خارجه آمریکا وی را «پیشکسوت اندیشمندان علوم سیاسی آمریکا» نامید. وی، در طول سال‌های عمر خود مفتخر به کسب جوایز متعددی شد .دال ریاست پیشین انجمن علوم سیاسی آمریکا را برعهده داشت. علاوه بر آن، عضو آکادمی ملی علوم، انجمن فلسفه آمریکا و آکادمی هنرها و علوم آمریکا بود. دکتر دال دو بار ازدواج کرد و حاصل این ازدواج‌ها 6 فرزند بود. تمام محافل سیاسی جهان به طور حتم فقدان او را ضایعه‌ای بزرگ می‌دانند. دمکراسی و قدرت از دیدگاه پروفسور رابرت دال      پروفسور  رابرت دالRobert Dahl  ضمن تدریس در  ییل ، از 1953 تا 2006 بیست و یک کتاب پیرامون فرضیه‌ها و اصول دموکراسی، مسایل ایجاد دموکراسی و چگونگی مشارکت و تمرین آن تألیف کرده است. حاصل این تحقیقات و تألیفات این است که دموکراسی که آرزوی بشر بوده است هنوز از صورت ایده‌آل خارج نشده و آرزویی مشابه ایجاد مدینه فاضله است.      وی بیشتر مسایل دموکراسی را در «نامزد شدن» اشخاص برای انتخابات و تبلیغات این نامزدها می‌داند و اینکه اکثر نامزدهای انتخابات با هدف جاه‌طلبی و کسب منافع فردی نامزد انتخابات می‌شوند و کمتر انگیزه خدمت، پیشبرد، ارتقا و رفاه ملت را در سر می‌پرورانند. «دال» ابزار تازه نفوذ را «میدیاکراسی» یا مداخله رسانه‌ها در انتخابات و هدایت از «پیش سازمان یافته» مسیر آن برای رسیدن به برخی هدف‌ها و تأمین منافع شماری خاص می‌داند. وی میدیاکراسی (تعیین مقامات انتخابی از طریق جوّسازی رسانه‌ها و شستشوی مغزی رأی‌دهندگان معمولی با تمرکز بر اخبار و مطالب خاص و ...) را نوعی تخریب و انحراف دمکراسی از اصالت خوانده و اشاره کرده است که در اصل قرار بود رسانه‌ها ستون نگهدارنده ساختمان دمکراسی، هادی و پاسدار اصالت آن باشند. وی «میدیاکراسی» را بدتر از تعیین مقام انتخابی به خواست پادشاه می‌داند که در سابق در پاره‌ای از کشورها مرسوم بود.     دال می‌گوید از آنجا که شرایط انتخاب‌شونده، راهنمایی انتخاب‌کننده و چگونگی انتخابات توسط همان مقامات انتخابی باید تدوین و تصویب شود و آنان منافع خود را می‌جویند مسایل و مشکلات دموکراسی همچنان باقی مانده و پیچیده‌تر می‌شوند و انتخاب‌کنندگان، مأیوس و بی‌اعتنا و حضورشان پای صندوق‌ها صرفاً برای خالی نبودن عریضه و یا تحت تأثیر تبلیغات خواهد بود و بعد هم از کار خود (رأی دادن) پشیمان می‌شوند.     دال که انتخابات را در بیشتر کشورها مورد پژوهش قرار داده است، راه‌های مقدماتی حل مسئله را تأمین تبلیغ برابر برای همه نامزدها، منع قانونی جلب «آرا» از طریق دروغ گفتن و دادن وعده به صورت رشوه، ایجاد «کمیته‌های خودجوش نامزدیاب» مرکب از دلسوزان و آگاهان جامعه و تشویق افراد خدمتگزار به نامزد شدن، روشن ساختن مردم از اهمیت مقام انتخابی و آموزش دموکراسی در تالارها (سیتی هال‌ها) و شبکه‌های تلویزیونی ذکر کرده است. وی می‌گوید وضعیت باید به گونه‌ای باشد که اعضای جامعه از ته قلب، انتخابات را از ملزومات زندگی بدانند. باید وسایلی فراهم آید تا انتخاب‌کنندگان بتوانند درباره نامزدها از قبل درست قضاوت کنند و بهترین و مناسب‌ترین نامزد را برگزینند، ریش و قیچی را به دست او بدهند و با اطمینان کامل به کار و زندگی خود بازگردند و بعداً هم احساس پشیمانی از انتخاب خود نکنند، و این کار وقتی امکان‌پذیر خواهد بود که پیرامون نامزد اطلاعات کافی و درست داشته باشند.      دکتر دال در تألیفات خود نوشته است که هر دولت باید «سیاست‌گذاری دمکراتیک» داشته باشد و دو اصل مهم این سیاست‌گذاری باید «تأمین فرصت برابر برای تبلیغ» و نیز «برقراری و تأمین تساوی سیاسی» میان مردم باشد. باید تبلیغات انتخاباتی نامزدها از کنترل اصحاب منافع، مبلغّان حرفه‌ای (مزدبگیر) و بنگاه‌های روابط عمومی خارج و فعالیت سازمان‌های جمع‌آوری پول برای تأمین هزینه تبلیغات یک نامزد خاص ممنوع (غیرقانونی) شود.     پرفسور دال با افشاگری نسبت به نامزدها (که اصطلاحاً تبلیغ منفی نامیده می‌شود) در صورتی که منطقی، عادلانه و به دور از جنجال باشد موافق است و آن را نوعی روشنگری می‌داند نه تخریب. مردم باید بدانند که یک نامزد در سابقه خود چه لغزش‌هایی داشته و چه نقاط ضعفی دارد و روانشناسی او چیست و نامزدی که مورد افشاگری قرار می‌گیرد نیزباید فرصت دفاع از خود را داشته باشد و ابزار لازم (رسانه‌ها و تالارهای سخنرانی) در اختیار او قرار گیرد.      پروفسور دال که تدریس و تحقیق درباره دموکراسی را از سال 1946 آغاز کرده بود می‌گفت که تا مسئله مشارکت در دموکراسی به طور کامل حل نشود، این مسئله همچنان به صورت فرضیه باقی خواهد ماند. وی در عین حال مخالف صدور الگوی دموکراسی از یک کشور به کشورهای دیگر بود. به اعتقاد وی، هر ملت بالغ طبق شرایط و فرهنگ ملی و روانشناسی تاریخی خود باید در چارچوب اصول دموکراسی، روش پیاده و اجرایی کردن آن را طرح‌ریزی کند. به عقیده دال، دموکراسی نمی‌تواند از تعدیل توزیع درآمد جدا باشد و از مردمی که همه حواسشان معطوف به تأمین حداقل معیشت است و یا از مردمی که رسانه‌های عمومی مستقل (حرفه‌ای) در اختیار ندارند نمی‌توان انتظار مشارکت واقعی در دموکراسی را داشت. نامزد انتخابات ـ هر چند شایسته، مردم‌دوست و مناسب، وقتی که وسیله تبلیغ در اختیار نداشته باشد و «انتخاب‌کنندگان» شخصیت او، اندیشه و کارهایش را نشناسند شکست می‌خورد. دال می‌گفت «بوروکراسی و فساد اداری» قاتل شماره یک دموکراسی است و همین فساد و پیچیدگی به حیات نظام‌های سوسیالیستی که واژه «دمکراتیک» را هم بر نام خود یدک می‌کشیدند پایان داد. جامعه‌ای می‌تواند خود را دمکراتیک بنامد که «فرهنگ دمکراسی» در آن عمومیت یافته و قسمتی از زندگی روزمره مردم شده باشد. به باور پروفسور دال، یأس مردم از دموکراسی موجب می‌شود که آماده قبول دیکتاتوری شوند زیرا که اکثریت مردم ذاتاً خواهان ثبات و نظم هستند.      نظریه رابرت دال در باب قدرت نیز قابل تأمل است. وی قدرت را چهره‏ای مبتنی بر نگرشی کثرت‏گرا، ناظر بر اعمال قدرت و متمرکز بر رفتار انضمامی و قابل مشاهده، تعریف می‏کند. از دید رابرت دال قدرت را تنها بعد از بررسی دقیق مجموعه‏ای از تصمیمات محسوس و انضمامی می‏توان تحلیل کرد. وی با رویکردی رفتارگرایانه، قدرت را به معنی کنترل بر رفتارها تعریف می‏کند. به این معنا که "آ" بر "ب" تا جایی قدرت دارد که بتواند "ب" را به کاری وادار کند که در غیر آن صورت انجام نمی‏داد.       در کل، در قرن بیستم رابرت دال از جمله اندیشمندانی است که در بسط مفهوم دموکراسی بسیار کوشیده است. او مدل لیبرال دموکراسی حاکم در غرب را به نام پولی آرشی نوع مطلوب حکومت دموکراتیک تلقی می‌کند. این نوع حکومت به نظر وی دو ویژگی عمده دارد: اول شهروندی گسترده‌ای که تمامی افراد بالغ را شامل می‌شود و دوم اینکه شهروندی حق انتخاب و عزل بالاترین مقام سیاسی را در برگیرد. او برای تحقق این نوع نظام سیاسی هشت نهاده و مولفه  را ضروری می‌شمارد: 1- آزادی تشکیل و عضویت در انجمن‌ها 2- آزادی بیان 3- حق رأی گسترده 4- حق انتخاب شدن برای مقامات 5- حق مقامات حکومتی برای رقابت بر سر رأی و حمایت 6- در دسترس بودن اطلاعات بدیل 7- انتخابات آزاد و منصفانه 8- وجود نهادهایی که ابتنای سیاست‌گذاری‌های دولت بر رأی و ترجیحات مردم را تضمین کند.     تألیفات مهم پروفسور دال عبارتند از:     «تعاریف و اصول دموکراسی»، «مقدمه‌ای بر فرضیه دموکراسی»، «چه کسی باید حکومت کند؟»، «دموکراسی و انتقادهایی که به آن وارد آمده است»، «درباره دمکراسی»، «پلیارشی: مشارکت در دموکراسی»، «سیاستگذاری دموکراسی»، «دموکراسی اقتصادی»، «دموکراسی کثرت‌گرا»، «برابری سیاسی» و «به سوی دمکراسی». ترجمه و تلخیص: سیمین حاجی پور